لبخند بزن به زندگی...!
لبخند بزن به نسیمی که مدام نوازشت می کند .
و به بلبلانی که با حس وشوقی وصف ناپذیر برایت ترانه ای عاشقانه سر می دهند.
لبخند بزن به دیروزی که خوش بود و به امروزی که زیباست و به فردایی که رویایی خواهد بود.
لبخند بزن به آسمانی که برای لطافت زمین زیر پایش، اشک شوق جاری می سازد.
لبخند بزن به شقایق ها، نیلوفر های آبی و نرگس ها…..
لبخند بزن به تمام گلهای عالم که از زمینی سخت می رویند و جهان را زیبا میسازند.
لبخند بزن به خدایی که با نعمتهایش، لبخند را میهمان لبهایت می کند.
هم قدم ختم 313سلام.
هفته ی دهم از ختم جمعی صلوات به برکت نگاه صاحب الزمان و همراهی شما عزیزان سپری شد..
مجموع دانه های تسبیح بازه ی دهم از ختم 83592 (هشتاد و سه هزار و پونصد و نود و دو) صلوات که سهم شما دوست محترم 20000 صلوات بود..
از مساعدت شما در این امر سپاس گزاریم..
ان شاالله به واسطه ی این ختم به حاجات و آرزوهاتون دست پیدا کنید
برای شروع قدم یازدهم منتظر یاری شما هستیم
زیرسایه حق
چه فصل ها که یک به یک ،،غروب شد...نیامدی..
سلام دوست عزیز..
من و جمعی از دوستان یه ختم صلوات مجازی ترتیب دادیم.با این امید که نگاه
امام عصر آرامش لحظه هامون رو تضمین کنه...
شما میتونین به وبلاگ تشریف بیارین و تعداد صلواتی که در حد توانتونه رو اعلام کنین..
البته با چند تفاوت جالب نسبت به سایر ختم های دیگه...
.خوشحال میشیم حضور گرمتون این هفته با ما هم قدم باشه...
Khatm313.mihanblog.com
سلام.خیلی ممنون از دعوت خوبتون.حتما تو برنامه تون شرکت میکنم
▌▐ ▌▐ اى کریم اهل بیت علیهم السلام! قلب اندوهگینمان در عزایت
▌▐ ▌▐ دیدار و شفاعتت را در قیامت مى طلبد تا طعم بخشندگى تو را دریابیم.
پیامبر محمد صل الله علیه و آله در وصف امام حسن علیه سلام فرمودند:"در فرائد السمطین "
اگر عقل، خود را به صورت مردی نشان دهد، آن مرد، امام حسن (علیهالسلام) است.
دو سخن از سخنان زیبای دومین امام بزرگوار امام حسن علیه سلام :
کسی ما را نمی پرسد ...
کسی ما را نمی جوید ...
کسی تنهایی ما را نمی گرید ...
دلم در حسرت یک دست .. دلم در حسرت یک دوست ...
دلم در حسرت یک بی ریای مهربان مانده است ...
و اما با توام ای آن که بی من .. مثل من تنهای تنهایی ...
کدامین یار ما را .. می برد تا انتهای باغ بارانی ...
کدامین آشنا آیا .. به جشن چلچراغ عشق .. مهمان می کند ما را ...
بگو ای دوست .. بگو ای آن که بی من .. مثل من تنهای تنهایی ...
تو که حتی شبی را هم .. به خواب من نمی آیی ...
تو حتی روزهای تلخ نامردی .. با نگاهت التیام دستهایم را دریغ از ما نمی کردی ...
من امشب .. با تمام خاطراتم با تو خواهم گفت ...
من امشب .. با تمام کودکیهایم برایت اشک خواهم ریخت ...
من امشب .. دفتر تقویم عمرم را به دست عاصی دریای ناآرام خواهم داد ...
همان دریا که می گفتی .. بغض شکوه هایم از گلوی موج خیزش زخم بر می داشت ...
همان دریا که می گفتی .. تو را در من تجلی می کند ای دوست ...
بگو ای دوست .. بگو ای آن که بی من .. مثل من تنهای تنهایی ...
کدامین یار ما را می برد تا انتهای باغ بارانی .....
کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز خاموش وملال انگیز بودم.
برگهای آرزوهایم , یکایک زرد می شد,
آفتاب دیدگانم سرد می شد,
آسمان سینه ام پر درد می شد
ناگهان توفان اندوهی به جانم چنگ می زد
اشک هایم همچو باران دامنم را رنگ می زد.
وه ... چه زیبا بود, اگر پاییز بودم,
وحشی و پر شور ورنگ آمیز بودم,
شاعری در چشم من میخواند ...شعری آسمانی
در کنارم قلب عاشق شعله می زد,
در شرار آتش دردی نهانی.
نغمه ی من ...
همچو آواری نسیم پر شکسته
عطر غم می ریخت بر دلهای خسته.
پیش رویم :
چهره تلخ زمستان جوانی
پشت سر :
آشوب تابستان عشقی ناگهانی
سینه ام :
منزلگه اندوه و درد وبد گمانی.
کاش چون پاییز بودم
زندگی خاطره ای بیش نیست
و ما باید زندگیمان را طوری رقم بزنیم
که خاطره ای شیرین برایمان باقی بماند
در گذر زمان پند بزرگی نهفته است
پندی که به ما گوشزد می کند زمان بازگشتنی نیست
و هر چند سخت ولی به سرعت می گذرد ...
زندگی چیست؟
زندگی ریاضیات است.
خوبی را جمع کنید.
دعوا را کم کنید.
شادی را ضرب کنید.
دردها را تقسیم کنید.
از نفرت جذر بگیرید.
و محبت را به توان برسانید.
به توان صد،نه.
هزار نه،...
سر تا پایم را که خلاصه کنند . . .
می شوم مشتی خاک . . !
که ممکن بود خشتی باشد در دیوار یک خانه. . .
یا سنگی در دامان یک کوه . . .
و یا شاید خاکی از گلدانی . . !
یا حتی غباری از پنجره . . .
اما مرا از این میان برگزیدند . . .
برای نهایت . . .
برای شرافت . . .
برای انسانیت . . .
و پروردگارم که بزرگوارانه . . .
اجازه ام داد .. برای نفس کشیدن . . .
دیدن .. شنیدن .. فهمیدن . . .
و ارزنده ام کرد به واسطه ی نفسی که بر من دمید . . .
من منتخب گشته ام برای قرب . . .
برای سعادت . . .
من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داد . . .
برای انتخاب و تغییر . . .
به شوریدن . . .
به عشق . . .
وای برمن اگر قدر ندانم . . .
وای بر من اگر که باز هبوط کنم به خاک . . .
آموخته ام ... که تنها کسی که مرا در زندگی شاد می کند کسی است که به من می گوید: تو مرا شاد کردی
بیاموز!!! همه می توانند موجب شادی تو باشند...
آموخته ام ... که مهربان بودن، بسیار مهم تر از درست بودن است
بیاموز!!! درعین درستی مهربان باشی...
آموخته ام ... که هرگز نباید به هدیه ای از طرف کودکی، نه گفت
بیاموز!!! به هدیه هیچ کس به خاطر عشقی که در آن نهفته است نه نگویی...
آموخته ام ... که مهم نیست که زندگی تا چه حد از شما جدی بودن را انتظار دارد، همه ما احتیاج به دوستی داریم که لحظه ای با وی
به دور از جدی بودن باشیم
بیاموز!!! همه ما احتیاج به دوستی داریم که به طور جدی با او دوست باشیم...
آموخته ام ... که گاهی تمام چیزهایی که یک نفر می خواهد، فقط دستی است برای گرفتن دست او، و قلبی است برای فهمیدن وی
بیاموز!!! تمام چیزهایی که یک نفر می خواهد دستی است که عاشقانه دستش را بفشارد و قلبی که تنها تپنده برای او باشد...
چشم گریان تو نازم ، حال دیگرگون ببین
گریه ی لیلی کنار بستر مجنون ببین
بر نتابید این دل نازک غم هجران دوست
یارب این صبر کم و آن محنت افزون ببین
مانده ام با آب چشم و آتش دل ، ساقیا
چاره ی کار مرا در آب آتشگون ببین
رشکت آمد ناز و نوش گل در آغوش بهار
ای گشوده دست یغمای خزان ، کنون ببین
سایه ! دیگر کار چشم و دل گذشت از اشک و آه
تیغ هجران است اینجا ، موج موج خون ببین
زندگی یعنی چه ؟ یعنی آرزو کم داشتن
چون قناعت پیشگان روح مکرم داشتن
جامهی زیبا بر اندام شرف آراستن
غیر لفظ آدمی معنای آدم داشتن
قطره ی اشکی به شبهای عبادت ریختن
بر نگین گونه ها الماس شبنم داشتن
نیمشب ها گردشی مستانه در باغ نیاز
پاکی عیسی گزیدن عطر مریم داشتن
با صفای دل ستردن اشک بی تاب یتیم
در مقام کعبه چشمی هم به زمزم داشتن
تا برآید عطر مستی از دل جام نشاط
در گلاب شادمانی شربت غم داشتن
مهتر رمز بزرگی در بشر دانی که چیست
مردم محتاج را بر خود مقدم داشتن
مهلت ما اندک است وعمر ما بسیار نیست
در چنین فرصت مرا با زندگی پیکار نیست
سهم ما چون دامنی گل نیست در گلزار عمر
یار بسیار است اما مهلت دیدار نیست
آب و رنگ زندگی زیباست در قصر خیال
جلوه این نقش جز بر پرده ی پندار نیست
با نسیم عشق باغ زندگی را تازه دار
ورنه کار روزگار کهنه جز تکرار نیست ...
خانم سونیا ویلیامز، فضانورد هندی الاصل آمریکایی تبار است. او پس از بازگشت از آخرین سفر خود در سال 2014 از ایستگاه فضایی ناسا به دین اسلام و مذهب بر حق تشیع مشرف شد. دلیل این تصمیم را از این خانم سوال کردند. گفت: در مدت حضورم در ایستگاه ناسا، زمین را
در تاریکی مطلق می دیدم ولی هشت نقطه از زمین همیشه نورانی بود و دیگر اینکه مدام در آسمان بدون وجود کوچکترین فرکانسی، صدای اذان می آمد. وقتی به زمین برگشتم. موقعیت جغرافیایی هشت نقطه نورانی را با دقیق ترین دستگاه های مکان یاب بررسی کردیم و آن هشت نقطه ی نورانی عبارت بود از: مکه، مدینه، قبرستان بقیع،.
کربلا، سامرا، کاظمین، نجف و مشهد.
من هیچ راهی جز فرود آوردن سر تعظیم و تسلیم در مقابل
اسلام و شیعه نداشتم ...
یک نگاه مهربان مارا بس است
پرتویی از آسمان ما را بس است
یک پرنده ٬ یک چمن ٬ یک جلوه گل
شاخه ای از ارغوان مارا بس است
لحظه هایی از تبسّم از نسیم
در نگاه عاشقان ما را بس است
ما تهی دستان عاشق پیشه ایم
سفره ی لبخند و نان مارا بس است
یک نگاه مهربان مارا بس است
پرتویی از آسمان ما را بس است
باز باران ٬ باز باران روی خاک
جرعه ای از آسمان مارا بس است ...
بچه که باشی ...
از نقاشی هایت هم ...
می توانند به روحیات و درونیاتت پی ببرند ..!!
بزرگ که می شوی ...
از حرف هایت هم نمی فهمند ...
توی دلت چه خبر است ..!؟
دل بــســـپــار...
به آتشی که نمىسوزاند
"ابراهیم" را
و دریایى که غرق نمیکند
"موسى" را...
نهنگی که نمیخورد
"یونس" را...
کودکی که مادرش او را
به دست موجهاى "نیل" میسپارد
تا برسد به خانهی تشنه به خونش...
دیگری را برادرانش به چاه مىاندازند
سر از خانهی عزیز مصر درمیآورد!...
آیا هنوز هم نیاموختی؟!
که اگر همهی عالم
قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند
و خدا نخواهد،
"نمیتوانند"
پس
به "تدبیرش" اعتماد کن
به "حکمتش" دل بسپار
به او "توکل" کن
و به سمت او ”قدمی بردار"...
+ازاینکه دوره دوم با ما هم دل و هم نفس هستید سپاس گزارم
جز 9 برای شما آمد
هدیه به علما و بزرگان اسلام هست/با هر نیت خیری که دارید دعا برای عاقبت بخیری و برآورده شدن خواسته های خودتون و عزیزانتون و بقیه شرکت کننده ها + و دعا برای ظهور رو در نظر بگیرید.
تا30 فروردین فرصت داریم بخونیم چون 31 فروردین یه طرح متفاوت دیگری دارم/
بانوی خردمندی در کوهستان سفر می کرد که سنگ گرانقیمتی را در جوى آبى پیدا کرد.
روز بعد به مسافرى رسید که گرسنه بود.
بانوى خردمند کیفش را باز کرد تا در غذایش با مسافر شریک شود.
مسافر گرسنه، سنگ قیمتى را در کیف بانوى خردمند دید، از آن خوشش آمد و از او خواست که آن سنگ را به او بدهد.
زن خردمند هم بى درنگ، سنگ را به او داد.مسافر بسیار شادمان شد و از این که شانس به او روى کرده بود، از خوشحالى سر از پا نمى شناخت.
او مى دانست که جواهر به قدرى با ارزش است که تا آخر عمر، مى تواند راحت زندگى کند، ولى چند روز بعد، مرد مسافر به راه افتاد تا هرچه زودتر، بانوى خردمند را پیدا کند.
بالاخره هنگامى که او را یافت، سنگ را پس داد
و گفت:«خیلى فکر کردم. مى دانم این سنگ چقدر با ارزش است، اما آن را به تو پس مى دهم با این امید که چیزى ارزشمندتر از آن به من بدهى.
اگر مى توانى، آن محبتى را به من بده که به تو قدرت داد این سنگ را به من ببخشى
لبخند بزن به زندگی...!
لبخند بزن به نسیمی که مدام نوازشت می کند .
و به بلبلانی که با حس وشوقی وصف ناپذیر برایت ترانه ای عاشقانه سر می دهند.
لبخند بزن به دیروزی که خوش بود و به امروزی که زیباست و به فردایی که رویایی خواهد بود.
لبخند بزن به آسمانی که برای لطافت زمین زیر پایش، اشک شوق جاری می سازد.
لبخند بزن به شقایق ها، نیلوفر های آبی و نرگس ها…..
لبخند بزن به تمام گلهای عالم که از زمینی سخت می رویند و جهان را زیبا میسازند.
لبخند بزن به خدایی که با نعمتهایش، لبخند را میهمان لبهایت می کند.
perfect
هم قدم ختم 313سلام.
هفته ی دهم از ختم جمعی صلوات به برکت نگاه صاحب الزمان و همراهی شما عزیزان سپری شد..
مجموع دانه های تسبیح بازه ی دهم از ختم 83592 (هشتاد و سه هزار و پونصد و نود و دو) صلوات که سهم شما دوست محترم 20000 صلوات بود..
از مساعدت شما در این امر سپاس گزاریم..
ان شاالله به واسطه ی این ختم به حاجات و آرزوهاتون دست پیدا کنید
برای شروع قدم یازدهم منتظر یاری شما هستیم
زیرسایه حق
Khatm313.mihanblog.com
حتما دوست من
چه فصل ها که یک به یک ،،غروب شد...نیامدی..
سلام دوست عزیز..
من و جمعی از دوستان یه ختم صلوات مجازی ترتیب دادیم.با این امید که نگاه
امام عصر آرامش لحظه هامون رو تضمین کنه...
شما میتونین به وبلاگ تشریف بیارین و تعداد صلواتی که در حد توانتونه رو اعلام کنین..
البته با چند تفاوت جالب نسبت به سایر ختم های دیگه...
.خوشحال میشیم حضور گرمتون این هفته با ما هم قدم باشه...
Khatm313.mihanblog.com
سلام.خیلی ممنون از دعوت خوبتون.حتما تو برنامه تون شرکت میکنم
تو مقصری اگر من دیگر ” من سابق ” نیستم !
من را به من نبودن محکوم نکن !
من همانم که درگیر عشقش بودی !
یادت نمی آید ؟!
من همانم !
حتی اگر این روز ها هر دویمان بوی بی تفاوتی بدهیم !
سلااااااااااااااااااااااااااام
آپ کردممممم
بیا منتظرم
سلام.بله حتما
الهی!!!
▌▐ لااله الا اله ملک الحق المبین ▌▐
▐ ▌▐ سلام بر شما ▌▐
▌▐ ▌▐ سالروز در گذشت پیامبر محمد صل الله علیه و آله و امام حسن علیه سلام تسلیت .
▌▐ ▌▐ باشد که از دعای دو بزرگوار عاقبت به خیر باشیم.
▌▐▌▐ یا رسول الله! مثل تو دیگر در پهنه زمین تکرار نخواهد شد،
▌▐▌▐ اما با تکرار صلوات بر تو، نور حضورت را در قلب خود احساس مى کنیم.
▌▐ ▌▐ اللًّهُـ‗ـمَ صَّـ‗ــلِ عَـ‗_‗ـلَى مُحَمَّـ‗‗ـَد وَآلِ مُحَمَّـ‗_‗ـَدو عَجِّـ‗ـلّ فَّرَجَهُـ‗_ـم ▌▐ ▌▐
▌▐ ▌▐ اى کریم اهل بیت علیهم السلام! قلب اندوهگینمان در عزایت
▌▐ ▌▐ دیدار و شفاعتت را در قیامت مى طلبد تا طعم بخشندگى تو را دریابیم.
پیامبر محمد صل الله علیه و آله در وصف امام حسن علیه سلام فرمودند:"در فرائد السمطین "
اگر عقل، خود را به صورت مردی نشان دهد، آن مرد، امام حسن (علیهالسلام) است.
دو سخن از سخنان زیبای دومین امام بزرگوار امام حسن علیه سلام :
◆ ◇ ◈کسى که عقل ندارد ادب ندارد!
◆ ◇ ◈کسى که همت ندارد مروت ندارد!
◆ ◇ ◈کسى که دیــــن ندارد حیــــــا ندارد!
◆ ◇ ◈خردمندى موجب معاشرت نیکو با مردم است!
◆ ◇ ◈که به وسیله عقل سعادت هر دو عالم به دست مىآید .
"◆ ◇ ◈امــــام حسـن علــــیه ســــلام بحــــار الانــــوار "
◆ ◇ ◈نعمت دنیا پایدار نیست،نه از آسیبش آسودگى هست ،و نه از بدیهایش جلوگیرى
◆ ◇ ◈فریبى است حایل سعادت ،و تکیه گاهى است خمیده!امام حسن علیه سلام"تحف العقول
▌▐ ▌▐ اللًّهُـ‗ـمَ صَّـ‗ــلِ عَـ‗_‗ـلَى مُحَمَّـ‗‗ـَد وَآلِ مُحَمَّـ‗_‗ـَدو عَجِّـ‗ـلّ فَّرَجَهُـ‗_ـم ▌▐ ▌
◆ ◇ ◈ سایه بهشت ◆ ◇ ◈
باغ بارانی
کسی ما را نمی پرسد ...
کسی ما را نمی جوید ...
کسی تنهایی ما را نمی گرید ...
دلم در حسرت یک دست .. دلم در حسرت یک دوست ...
دلم در حسرت یک بی ریای مهربان مانده است ...
و اما با توام ای آن که بی من .. مثل من تنهای تنهایی ...
کدامین یار ما را .. می برد تا انتهای باغ بارانی ...
کدامین آشنا آیا .. به جشن چلچراغ عشق .. مهمان می کند ما را ...
بگو ای دوست .. بگو ای آن که بی من .. مثل من تنهای تنهایی ...
تو که حتی شبی را هم .. به خواب من نمی آیی ...
تو حتی روزهای تلخ نامردی .. با نگاهت التیام دستهایم را دریغ از ما نمی کردی ...
من امشب .. با تمام خاطراتم با تو خواهم گفت ...
من امشب .. با تمام کودکیهایم برایت اشک خواهم ریخت ...
من امشب .. دفتر تقویم عمرم را به دست عاصی دریای ناآرام خواهم داد ...
همان دریا که می گفتی .. بغض شکوه هایم از گلوی موج خیزش زخم بر می داشت ...
همان دریا که می گفتی .. تو را در من تجلی می کند ای دوست ...
بگو ای دوست .. بگو ای آن که بی من .. مثل من تنهای تنهایی ...
کدامین یار ما را می برد تا انتهای باغ بارانی .....
کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز خاموش وملال انگیز بودم.
برگهای آرزوهایم , یکایک زرد می شد,
آفتاب دیدگانم سرد می شد,
آسمان سینه ام پر درد می شد
ناگهان توفان اندوهی به جانم چنگ می زد
اشک هایم همچو باران دامنم را رنگ می زد.
وه ... چه زیبا بود, اگر پاییز بودم,
وحشی و پر شور ورنگ آمیز بودم,
شاعری در چشم من میخواند ...شعری آسمانی
در کنارم قلب عاشق شعله می زد,
در شرار آتش دردی نهانی.
نغمه ی من ...
همچو آواری نسیم پر شکسته
عطر غم می ریخت بر دلهای خسته.
پیش رویم :
چهره تلخ زمستان جوانی
پشت سر :
آشوب تابستان عشقی ناگهانی
سینه ام :
منزلگه اندوه و درد وبد گمانی.
کاش چون پاییز بودم
"فروغ فرخزاد"
زندگی خاطره ای بیش نیست
و ما باید زندگیمان را طوری رقم بزنیم
که خاطره ای شیرین برایمان باقی بماند
در گذر زمان پند بزرگی نهفته است
پندی که به ما گوشزد می کند زمان بازگشتنی نیست
و هر چند سخت ولی به سرعت می گذرد ...
بسیارزیبا.ممنون
زندگی چیست؟
زندگی ریاضیات است.
خوبی را جمع کنید.
دعوا را کم کنید.
شادی را ضرب کنید.
دردها را تقسیم کنید.
از نفرت جذر بگیرید.
و محبت را به توان برسانید.
به توان صد،نه.
هزار نه،...
ویکتور هوگو
perfect
سر تا پایم را که خلاصه کنند . . .
می شوم مشتی خاک . . !
که ممکن بود خشتی باشد در دیوار یک خانه. . .
یا سنگی در دامان یک کوه . . .
و یا شاید خاکی از گلدانی . . !
یا حتی غباری از پنجره . . .
اما مرا از این میان برگزیدند . . .
برای نهایت . . .
برای شرافت . . .
برای انسانیت . . .
و پروردگارم که بزرگوارانه . . .
اجازه ام داد .. برای نفس کشیدن . . .
دیدن .. شنیدن .. فهمیدن . . .
و ارزنده ام کرد به واسطه ی نفسی که بر من دمید . . .
من منتخب گشته ام برای قرب . . .
برای سعادت . . .
من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داد . . .
برای انتخاب و تغییر . . .
به شوریدن . . .
به عشق . . .
وای برمن اگر قدر ندانم . . .
وای بر من اگر که باز هبوط کنم به خاک . . .
perfect
ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﺭﺍ ﻣﻨﻮﻁ ﺑﻪ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﻧﺒﻮﺩﻥ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻧﮑﻦ ...
ﺭﻭﯼ ﭘﺎﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﯾﺴﺖ ﺗﺎ ﺗﻨﻬﺎﯾﯿﺖ ﺭﺍ ﺑﯿﻬﻮﺩﻩ ﻧﯿﺎﺑﯽ ﻭ
ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺭﺍ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﺧﻄﺎﺏ ﻧﮑﻦ ...
ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ
ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﮐﻪ ﺧﻄﺎﺏ ﺷﻮﻧﺪ ﺧﯿﺎﻻﺗﯽ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ, ﻫﻮﺍ ﺑﺮﺷﺎﻥ ﻭ ﺗﻮﺭﺍ
ﺑﻪ ﻫﺮ ﺟﻬﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﻣﯿﺒﺮﻧﺪ ...
ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﺸﺮﻭﻁ ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﮐﻨﯽ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﻒ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﻗﯽ ﻧﻤﯿﮕﺬﺍﺭﯼ ...
ﺁﺩﻣﻬﺎ ﮐﻪ ﻣﻬﻢ ﺗﻠﻘﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﺗﻐﯿﯿﺮﺕ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ ...
ﺁﻧﻮﻗﺖ ﺗﻮ ﻣﯿﻤﺎﻧﯽ ﻭ ﯾﮏ ﺩﻭﮔﺎﻧﮕﯽ ﺷﺨﺼﯿﺖ ...ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﺴﯽ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺕ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ,
ﻣﺒﺎﺩﺍ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﺧﯿﻤﻪ ﺷﺐ ﺑﺎﺯی ﺂﻟﺖ ﺩﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺷﻮﯼ ...
ﻣﮕﺬﺍﺭ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﻣﺤﺘﺎﺝ ﺗﺎﯾﯿﺪ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺍﺯ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﺎﺷﺪ ..
ﺑﺎ ﺩﻫﻦ ﮐﺠﯽ ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺩﺭﻭﻧﯿﺖ, ﺣﻔﻆ ﻇﺎﻫﺮ ﮐﻦ ...
ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺑﯽ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﺁﻏﻮﺷﻬﺎﯼ ﭘﯿﺶ ﭘﺎ ﺍﻓﺘﺎﺩﻫ ﭙﻨﺎﻩ ﻧﺒﺮ ...
ﻫﺮ ﺗﺎﺯﻩ ﻭﺍﺭﺩ ﺭﻧﺠﯽ ﺗﺎﺯﻩ ﺍﺳﺖ.
ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﻪ ﺗﺎﺯﻩ ﻭﺍﺭﺩﻫﺎ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ
ﺑﻪ ﺁﻏﻮﺵ ﺗﻮ ﭘﻨﺎﻩ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﻧﺪ ...
ﺩﺳﺖ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺍﺕ ﺭﺍﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺩﺭﺍﺯ ﻧﮑﻦ ﺗﺎ ﻣﻨﺖ ﻫﯿﭻ
ﺧﺎﻃﺮﻩ ﯼ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺑﯽ ﮐﺴﯽ ﺍﺕ ﻧﺒﺎﺷﺪ ...
ﺟﻬﺎﻥ ﺍﺯ ﭼﺸﻢ ﺗﻮ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺍﻓﺘﺎﺩ
ﻣﺎﺩﺍﻣﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﭼﺸﻤﻬﺎﯼ ﺧﻮﺩﺕ ﻧﯿﻔﺘﺎﺩﻩ ﺑﺎﺷﯽ ...
این یکی بی نظیربود.ممنون
آموخته ام ... که تنها کسی که مرا در زندگی شاد می کند کسی است که به من می گوید: تو مرا شاد کردی
بیاموز!!! همه می توانند موجب شادی تو باشند...
آموخته ام ... که مهربان بودن، بسیار مهم تر از درست بودن است
بیاموز!!! درعین درستی مهربان باشی...
آموخته ام ... که هرگز نباید به هدیه ای از طرف کودکی، نه گفت
بیاموز!!! به هدیه هیچ کس به خاطر عشقی که در آن نهفته است نه نگویی...
آموخته ام ... که مهم نیست که زندگی تا چه حد از شما جدی بودن را انتظار دارد، همه ما احتیاج به دوستی داریم که لحظه ای با وی
به دور از جدی بودن باشیم
بیاموز!!! همه ما احتیاج به دوستی داریم که به طور جدی با او دوست باشیم...
آموخته ام ... که گاهی تمام چیزهایی که یک نفر می خواهد، فقط دستی است برای گرفتن دست او، و قلبی است برای فهمیدن وی
بیاموز!!! تمام چیزهایی که یک نفر می خواهد دستی است که عاشقانه دستش را بفشارد و قلبی که تنها تپنده برای او باشد...
خیلی زیبا.ممنون
در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن
شرط اول قدم آنست که مجنون باشی
نقطه عشق نمودم به تو هان سهو مکن
ورنه چون بنگری از دایره بیرون باشی ...
چشم گریان تو نازم ، حال دیگرگون ببین
گریه ی لیلی کنار بستر مجنون ببین
بر نتابید این دل نازک غم هجران دوست
یارب این صبر کم و آن محنت افزون ببین
مانده ام با آب چشم و آتش دل ، ساقیا
چاره ی کار مرا در آب آتشگون ببین
رشکت آمد ناز و نوش گل در آغوش بهار
ای گشوده دست یغمای خزان ، کنون ببین
سایه ! دیگر کار چشم و دل گذشت از اشک و آه
تیغ هجران است اینجا ، موج موج خون ببین
"هوشنگ ابتهاج"
سنگ در برکه می اندزم و می پندارم
با همین سنگ زدن ماه به هم می ریزد
کی به اندختان سنگ پیاپی در آب
ماه را می شود از حافظهی آب گرفت ...
nice
همیشه دلم خواسته بدانم
لحظههای تو
بی من
چطور میگذرد ؟
وقتی نگاهت میافتد به برگ
به شاخه
به پوست درخت
وقتی بوی پرتقال میپیچد
وقتی باران تنها تو را خیس میکند
وقتی با صدایی برمیگردی پشت سرت نیستم
وقتی آفتاب تنها بر تو میتابد
نه عشق من !
همان آفتاب مرا هم گرم میکند
من هم همینطور !
"عباس معروفی"
آوای دهل از دور زیبا بود . . .
عقل ندانست . . .
عمر به یک بند بسته بود . . .
دل ندانست . . .
عشق همراه هوس بود . . .
فکر ندانست . . .
جوانی رو به زوال بود . . .
آدم ندانست . . .
عاقبت بهار در پاییز بود . . .
شیدایی ندانست . . .
دنیای حیران و گمگشته بود . . .
زندگی ندانست . . .
یار چشم براه و منتظر بود . . .
دلدار ندانست . . .
عاشق محو در انتهای جاده بود . . .
معشوق ندانست . . .
پایان دنیای مرگ بود . . .
مست ندانست . . !؟
"دل سوختگان"
کاروان رفت ...
تو در خواب ...
و بیابان در پیش .....
.
.
.
کی روی ..؟
ره ز که پرسی ..؟
چه کنی ..؟
چون باشی .....!؟
میان سینه هر کس بدان که رازی هست
میان سینه و آن راز سوز و سازی هست
چو سوز و ساز دو مهمان با وفای دلند
به مهمان ناخوانده مگر نیازی هست ...
زندگی یعنی چه ؟ یعنی آرزو کم داشتن
چون قناعت پیشگان روح مکرم داشتن
جامهی زیبا بر اندام شرف آراستن
غیر لفظ آدمی معنای آدم داشتن
قطره ی اشکی به شبهای عبادت ریختن
بر نگین گونه ها الماس شبنم داشتن
نیمشب ها گردشی مستانه در باغ نیاز
پاکی عیسی گزیدن عطر مریم داشتن
با صفای دل ستردن اشک بی تاب یتیم
در مقام کعبه چشمی هم به زمزم داشتن
تا برآید عطر مستی از دل جام نشاط
در گلاب شادمانی شربت غم داشتن
مهتر رمز بزرگی در بشر دانی که چیست
مردم محتاج را بر خود مقدم داشتن
مهلت ما اندک است وعمر ما بسیار نیست
در چنین فرصت مرا با زندگی پیکار نیست
سهم ما چون دامنی گل نیست در گلزار عمر
یار بسیار است اما مهلت دیدار نیست
آب و رنگ زندگی زیباست در قصر خیال
جلوه این نقش جز بر پرده ی پندار نیست
با نسیم عشق باغ زندگی را تازه دار
ورنه کار روزگار کهنه جز تکرار نیست ...
"مهدی سهیلی"
عقل می گفت : که دل منزل و ماوای من است ...
عشق خندید : که یا جای تو یا جای من است ...
عقل پرسید ؟ که دشوار تر از مردن چیست ..؟
عشق فرمود : که فراق از همه دشوار تر است ..!؟
خانم سونیا ویلیامز، فضانورد هندی الاصل آمریکایی تبار است. او پس از بازگشت از آخرین سفر خود در سال 2014 از ایستگاه فضایی ناسا به دین اسلام و مذهب بر حق تشیع مشرف شد. دلیل این تصمیم را از این خانم سوال کردند. گفت: در مدت حضورم در ایستگاه ناسا، زمین را
در تاریکی مطلق می دیدم ولی هشت نقطه از زمین همیشه نورانی بود و دیگر اینکه مدام در آسمان بدون وجود کوچکترین فرکانسی، صدای اذان می آمد. وقتی به زمین برگشتم. موقعیت جغرافیایی هشت نقطه نورانی را با دقیق ترین دستگاه های مکان یاب بررسی کردیم و آن هشت نقطه ی نورانی عبارت بود از: مکه، مدینه، قبرستان بقیع،.
کربلا، سامرا، کاظمین، نجف و مشهد.
من هیچ راهی جز فرود آوردن سر تعظیم و تسلیم در مقابل
اسلام و شیعه نداشتم ...
یک نگاه مهربان مارا بس است
پرتویی از آسمان ما را بس است
یک پرنده ٬ یک چمن ٬ یک جلوه گل
شاخه ای از ارغوان مارا بس است
لحظه هایی از تبسّم از نسیم
در نگاه عاشقان ما را بس است
ما تهی دستان عاشق پیشه ایم
سفره ی لبخند و نان مارا بس است
یک نگاه مهربان مارا بس است
پرتویی از آسمان ما را بس است
باز باران ٬ باز باران روی خاک
جرعه ای از آسمان مارا بس است ...
زیباااااااااااااااااااااا
جز 10 سهم دوره ی دوازدهم شما
خیر ببینید
باتشکرفراوان عزیز دل
بچه که باشی ...
از نقاشی هایت هم ...
می توانند به روحیات و درونیاتت پی ببرند ..!!
بزرگ که می شوی ...
از حرف هایت هم نمی فهمند ...
توی دلت چه خبر است ..!؟
بسیارزیبا.ممنون
دل بــســـپــار...
به آتشی که نمىسوزاند
"ابراهیم" را
و دریایى که غرق نمیکند
"موسى" را...
نهنگی که نمیخورد
"یونس" را...
کودکی که مادرش او را
به دست موجهاى "نیل" میسپارد
تا برسد به خانهی تشنه به خونش...
دیگری را برادرانش به چاه مىاندازند
سر از خانهی عزیز مصر درمیآورد!...
آیا هنوز هم نیاموختی؟!
که اگر همهی عالم
قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند
و خدا نخواهد،
"نمیتوانند"
پس
به "تدبیرش" اعتماد کن
به "حکمتش" دل بسپار
به او "توکل" کن
و به سمت او ”قدمی بردار"...
تا ده قدم آمدنش به سوی خود را به تماشا بنشینی...
وااااااااااااااااااااقعا زیبا بود
ز زندگی آموختم هیچ چیز از هیچ کس بعید نیست
آموختم از آدمها بت نسازم
آموختم اگر به من حسادت میکنن حتما از آنها برترم
آموختم خنده بعضی ها از گریشون غمناک تره
آموختم تلافی کردن از انرژی خودم کم میکنه
آموختم کم آوردن قسمتی از زندگیه
آموختم هر چه می خواهد دل تنگت ساکت کسی درک نمیکنه
آموختم که گاهی وقتها هیچ واژه ای آرامت نمیکنه
آموختم به بودنهادیرعادت کنم وبه نبودنهازودآدمها نبودن رابهتربلدن
آموختم گاهی از زیاد نزدیک شدن فراموش می شی
آموختم گاهی یک کلمه پتکه و تمام وجود من از شیشه
آموختم تا با کفش کسی راه نرفتم راه رفتنش را قضاوت نکنم آموختم گاهی برای بودن باید
محو شد
آموختم دوست خوب پادشاه بی تاج و تختیه که بر دل حکومت میکنه
آموختم از کم بودن نترسم اگر کم باشم شاید ولم کنن ولی زیاد باشم حیفم میکنن
آموختم فیتیله احساسات پایین بالا باشه آدمها هوا برشون میداره
آموختم برای شناخت آدمها یکبار بر خلاف میلشان عمل کنم
اهنگتو دوس دارم
سلام خوشمل خانوم
حالت چطوره
پس تویی
لینک شدی
البته باافتخار
ممنون دوستم
دخمل جون پس چی شد جوابم
نیسیا
اخه امتحان ترمو داشتم.نبودم وبم
این ماه منه
عشق منه
ایشالله نابودی دشمنایی که موهاشو سفید کردنو ناراحتش کردنو ببینم
ایشالا دوست من
قشنگ بود
ممنون دوست عزیزم
یا قاضی الحاجات
سلام عزیز دل
مهشید بهاری را به زیبایی سپری کنید.
+ازاینکه دوره دوم با ما هم دل و هم نفس هستید سپاس گزارم
جز 9 برای شما آمد
هدیه به علما و بزرگان اسلام هست/با هر نیت خیری که دارید دعا برای عاقبت بخیری و برآورده شدن خواسته های خودتون و عزیزانتون و بقیه شرکت کننده ها + و دعا برای ظهور رو در نظر بگیرید.
تا30 فروردین فرصت داریم بخونیم چون 31 فروردین یه طرح متفاوت دیگری دارم/
خیر دنیا و آخرت ببینید خودتون وعزیزانتون.
[گل][لبخند][گل]
واقعاممنونم عزیزم
دلم تو را. . .
فقط و فقط تو را. . .
از میان این همه ضمیر میخواهد. . .همین
و باز هم تو نیستی حالا که باید باشی. . .
و این یعنی ته بدبختی من. . .(!)
سال ها دل غرق آتش بود و خاکستر نداشت
بازکردم این صدف را بارها گوهر نداشت
از تهیدستی قناعت پیشه کردم سال ها
زندگی جز شرمساری مایه ای دیگر نداشت
هرکجا رفتم به استقبالم آمد بی کسی
عشق در سودای خود چیزی از این بهتر نداشت
بارها گفتی ولی از ابتدای عاشقی
قصه سرگشتگیهایت مگر آخر نداشت
سالها بر دوش حسرتها کشیدم بار عشق
هیچ دستی این امانت را ز دوشم برنداشت
کاش می آمد و می دیدم که از خود رفته ام
آنکه عاشق بودنم را یک نفس باور نداشت
آسمان یک پرده از تقدیر را اجرا نکرد
گویی از روز ازل این صحنه بازیگر نداشت
ناله ما تا به اوج کبریا پرواز کرد
گرچه این مرغ قفس پرورده بال و پر نداشت . . .
بانوی خردمندی در کوهستان سفر می کرد که سنگ گرانقیمتی را در جوى آبى پیدا کرد.
روز بعد به مسافرى رسید که گرسنه بود.
بانوى خردمند کیفش را باز کرد تا در غذایش با مسافر شریک شود.
مسافر گرسنه، سنگ قیمتى را در کیف بانوى خردمند دید، از آن خوشش آمد و از او خواست که آن سنگ را به او بدهد.
زن خردمند هم بى درنگ، سنگ را به او داد.مسافر بسیار شادمان شد و از این که شانس به او روى کرده بود، از خوشحالى سر از پا نمى شناخت.
او مى دانست که جواهر به قدرى با ارزش است که تا آخر عمر، مى تواند راحت زندگى کند، ولى چند روز بعد، مرد مسافر به راه افتاد تا هرچه زودتر، بانوى خردمند را پیدا کند.
بالاخره هنگامى که او را یافت، سنگ را پس داد
و گفت:«خیلى فکر کردم. مى دانم این سنگ چقدر با ارزش است، اما آن را به تو پس مى دهم با این امید که چیزى ارزشمندتر از آن به من بدهى.
اگر مى توانى، آن محبتى را به من بده که به تو قدرت داد این سنگ را به من ببخشى
-------------------------_(/_\)
-------------------------,((((^`/-
------------------------((((--(6-/-
----------------------,(((((-,,----/
--,,,_--------------,(((((--\"._--,',;
-((((\\-,...-------,((((---\----`,@)
-)))--;'----`"'"'""((((---(------´´
(((--\------------(((------/
-))-|----------------------|
((--|--------.-------'---- -|
))--/-----_-'------`t---,.')
(---|---y;---,-""""-./---/\--
)---/-.\--)-\---------`/--/
---|.\---(-(-----------\-\'
---||-----//----------\\'|
---||------//-------_\\'|ا
---||-------))-----|_\--||
---/_/-----|_/----------||
---`'"------------------\_|
برات اسب گذاشتم که زود بیای
فقط اسب سواری که بلدی ؟؟
یه اپ خیلی مهم کردم با ویراش زیبا دوباره بیا و نظرتو بوگو[لبخند]
راستی همین داستانی که برات فرستادمشو بوخون
خیلی باحاله[گل]
خییییییییییلی زیبا بود.اسب دوست دارم ولی نه برای سواری!!!!!ماشینو ترجیح میدمحتمامیام
اگه با لینک موافقی خبرم کن
بله حتما
وبلاگت عالیه دوستم:
خییییییییییییییییلی ممنون
یا ذالجلال والاکرام
سلام...
"مهرشید" یکشنبه ..آرام..زیبا وخوبی سپری کنید...
گل باش که همنشین عطار شوی
زان پیش که همدم خس و خار شوی
زحمت متراش و مژده ی رحمت باش
پل باش به جای آن که دیوار شوی
بی پل، قدمی به انتهایی نرسد
آواز کسی به آشنایی نرسد
بی پل نه شکفتنی نه علمی، سخنی
بی پل که تمدنی به جایی نرسد
"مجتبی کاشانی"
"سایہ بهشت"
وب زیبایی دارید ممنون میشم به من هم سر بزنید اگه با تبادل لینک موافقید بگویید ممنون میشم
سلام دوست گلم حتما باعث افتخاره.ممنون از حضورت
همه چیز گاه اگر کمی تیره می نماید ...
باز روشن می شود زود،
تنها فراموش مکن این حقیقتی است:
بارانی باید٬ تا که رنگین کمانی برآید
و لیموهایی ترش ، تا که شربتی گوارا فراهم شود
و گاه روزهایی در زحمت،
تا که از ما، انسان هایی تواناتر بسازد؛
خورشید دوباره خواهد درخشید، خیلی زود
و تو خواهی دید ...
خیلی ممنون
سلام دادا
فوق العاده بود
عاقا من یه عمره میومدم وبلاگت میبینم این پست و پست بالایی هنوز سر جاشونن فکر میکردم آپ نکردی میرفتم
باز ازاون حرفا زدی هاااااااا..من درگیر توام اصن
داریـــم جـآیــے زنـבگـے میـکنیـم کـه:
هـرزگــے مـــב اسـت
بــے آبـرویــے کـلاس اسـت
مــستـے בوב تـفریح اســت
בوسـتـے بـا پــسر روشـنفکـرے اسـت
گــرگ بـوבטּ رمـز مـوفقـیت اســت
و....
בوســت عـزیـز
هـر غـلطـے رو انـجام בاבטּ،اســمش "پـایـه بـــــوבטּ" نیـست
خــریـتـه!
****************************
سپاس دوست عزیز....خیلی عالی بود
. . . . ¶¶ . . ¶¶¶ ..¶¶¶ تشریف بیارید
. . . . . . . ¶¶¶ . . ¶¶¶.¶ .¶¶ تشریف بیارید
. . . . . . .¶¶¶.¶. .¶¶¶. .. .¶¶ تشریف بیارید
. . . . . . ¶¶¶¶. . . ¶¶¶ . . .¶¶¶ تشریف بیارید
. . . . . .¶¶¶¶¶ . . ¶¶¶¶.¶¶ .¶¶ تشریف بیارید
. . . . . ¶¶¶¶. . . . ¶¶¶¶. . . ¶¶ تشریف بیارید
. . . . ¶¶¶¶¶¶¶. . . . .¶¶. . . ¶¶ تشریف بیارید
. . . . ¶¶¶¶¶¶¶¶. . . . ¶¶. . ¶¶ تشریف بیارید
. . . . ¶¶¶¶¶¶¶¶¶ . . ¶¶. . ¶¶ تشریف بیارید
. . . . . ¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ¶.¶¶تشریف بیارید
.¶¶. . . . .¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶.¶¶تشریف بیارید
.¶¶¶¶¶ . . . . . ¶¶.´´´´¶¶¶¶¶¶´´´´´´¶¶¶¶¶¶ تشریف بیارید
.¶¶¶¶¶¶¶. . . .¶¶. ´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶تشریف بیارید
. ¶¶¶¶¶¶¶ . . ¶¶. .´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´´´¶¶¶¶تشریف بیارید
. .¶¶¶¶¶¶¶ . ¶¶. . ¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´´´¶¶¶¶تشریف بیارید
. . .¶¶¶¶¶¶. ¶¶. . ¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´¶¶¶¶¶تشریف بیارید
. . . .¶¶¶¶¶¶¶. . . ¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ´¶¶¶¶تشریف بیارید
. . . . . . . .¶¶. .´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶تشریف بیارید
. . . . . . . ¶¶. . ´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶تشریف بیارید
. . . . . . .¶¶. . .´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶تشریف بیارید
. . . . . . ¶¶. . . ´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶تشریف بیارید
. . . . . . ¶¶. . . ´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶تشریف بیارید
...
حتما...
درووووووووود فراوان...
سپاس فراوان
هه!!!!!!!!عاشق رهبری؟؟
بله......خیلی زیاد
سلام تو همین جوری میخواستی تند تند اب کنی؟
فلشم دست علی مونده یادم میره ازش بگیرم
درود بر شما...
برشمام درود
baraye salamati rahbar salavat...