❤❤❤



با بدی های دیگران


دل خویش را به سیاهی نیالاییم


همواره


ساز سادگیـــمان کوک باشد و


نگاهمان امیـــدوار



منبع:http://adidgah.blogfa.com

نظرات 6 + ارسال نظر
ساعته 11 جمعه 30 مرداد 1394 ساعت 10:16 http://saate11.blogfa.com

ﺍﮔﺮ می خوﺍﻫﯽ ﺣﺎﻟﺖ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺷﺪ
ﺣﺎﻟﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﮔﺮﻩ ﻧﺰﻥ
ﺧﯿﺎﻟﺖ ﺭﺍﺣﺖ ...
ﺗﻮ ﮐﻪ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺷﯽ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻫﻢ ﺣﺎﻟﺸﺎﻥ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ

محمد میلاد دوشنبه 31 فروردین 1394 ساعت 18:38

حس قدردانی
null
شکرگزاری،‌ قدردانی و ابراز لذت و رضایت از تمام چیزهایی است که به ما ارزانی شده و بنابراین، با ارسال انرژی مثبت به سوی آن‏ها، مقادیر فزون‏تری از تمام چیزهای خوب، به‏ سویمان گسیل خواهد شد.

کسی‏که به‏ طور مدام برای سلامتی خود و نزدیکانش شکرگزار باشد، سلامتی بیشتری در انتظارشان خواهد بود. شکرگزاری برای مال و دانش و.....، نیز سبب افزودن تمامی آن‏ها خواهد شد. "راندا برن " می‏نویسد: "غیرممکن است‏ که چیزی به زندگی شما افزوده شود اگر نسبت به آن‏چه دارید، ناسپاس باشید. چرا؟ زیرا اندیشه‏ ها و احساساتی که شما مخابره می‏کنید، در حالت ناسپاسی، همه عواطف منفی هستند. چه حسادت باشد، جه دلخوری، نارضایتی یا بیان این احساس که "کافی نیست". این احساسات نمی‏توانند مقدار بیشتری از آن‏چه را که نمی‏ خواهید به ‏سوی شما بیاورند. این عواطف منفی، خیری را که به سوی شما می‏آید، متوقف می‏کنند."

به‏ عبارت دیگر، با شکرگزاری و تکرار مداوم آن، خیر و برکت به‏ سوی انسان سرازیر می‏شود. هرکس شکرگزارتر است،‌ توانگرتر است.

شکرگزاری، چکیده ایمان و اعتقاد راستین بشر به‏ صورت کاربردی است.

اگر حس شکرگزاری در انسان نهادینه شود، خدواند بازدهی آن‏را هرطور که او طلب کند، چندبرابر می‏دهد.
Narvansoft.ir

محمد میلاد یکشنبه 30 فروردین 1394 ساعت 12:27 http://zendegiyemodern.blogfa.com/

دلی را نشکن شاید خانه خدا باشد.......!!!!!
کسی را تحقیر نکن شاید محبوب خدا باشد.......!!!!!
هیچ گناهی را کوچک ندان شاید خشم خدا در آن باشد....!
از هیچ غمی ناله نکن شاید: امتحانی از سوی خدا باشد....!

محمد میلاد جمعه 21 فروردین 1394 ساعت 11:16 http://zendegiyemodern.blogfa.com/

سالهاست زن بودن را فراموش کرده ام!

در عوض راننده خوبی شده ام! حسابدار خبره،

مأمور خرید زرنگ، مدیر توانمند، باربر قوى،

استراتژیست باهوشى شده ام!

اما دیگر خودم نیستم!

مدت زیادی است که در خودم گم شده ام!

چه کسی مرا به عرصه های مردانه کشاند؟!

در حالی که شانه هایم، بازوانم و زانوهایم هنوز زنانه اند!

هنوز برای مرد شدن ساخته نشده ام!

افسوس که ناآگاهانه مدتهاست به مرد بودنم افتخار می کنم!

فراموش کرده ام که زن بودن اوج افتخار است!

صبرم، عواطفم، هنرم ارزشمندتر از چیزهایی است

که به دست آورده ام!

دلم برای نوه هایم می سوزد، چه کسی می خواهد

به دخترانم مادر بودن را بیاموزد!

خانه ها بی مادر شده اند!

مردان دیگر نگران هزینه های زندگی نیستند!

نگران خرید، دیر رسیدن بچه ها، آینده خانواده و ... نیستند!

به لطف مرد شدن ما آنها فرصت زیادی برای سرگرمی پیدا کرده اند!

بهشت زیر پایمان بود! ولی اکنون در جهنم دوگانگی می سوزیم؟!

دلم خیلی برای زن بودنم تنگ شده است.

تقدیم به بانوان سرزمینم[لبخند][گل][گل][گل][گل][لبخند]

محمد میلاد پنج‌شنبه 20 فروردین 1394 ساعت 11:41 http://zendegiyemodern.blogfa.com/

خیلی قشنگ بود ابجی گلم

محمد میلاد پنج‌شنبه 20 فروردین 1394 ساعت 11:41 http://zendegiyemodern.blogfa.com/

سالها پیش از این
زیر یک سنگ گوشه ای از زمین
من فقط یک کمی خاک بودم همین
یک کمی خاک که دعایش
پر زدن آن سوی پرده آسمان بود
آرزویش همیشه
دیدن آخرین قله کهکشان بود
خاک هر شب دعا کرد
از ته دل خدا را صدا کرد
یک شب آخر دعایش اثر کرد
یک فرشته تمام زمین را خبر کرد
و خدا تکه ای خاک برداشت
آسمان را در آن کاشت
خاک را
توی دست خود ورز داد
روح خود را به او قرض داد
خاک توی دست خدا نور شد
پر گرفت از زمین دور شد
راستی
من همان خاک خوشبخت
من همان نور هستم
پس چرا گاهی اوقات
این همه از خدا دور هستم؟![لبخند][گل]

خیلی زیبابود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد