حس قدردانی
null
شکرگزاری، قدردانی و ابراز لذت و رضایت از تمام چیزهایی است که به ما ارزانی شده و بنابراین، با ارسال انرژی مثبت به سوی آنها، مقادیر فزونتری از تمام چیزهای خوب، به سویمان گسیل خواهد شد.
کسیکه به طور مدام برای سلامتی خود و نزدیکانش شکرگزار باشد، سلامتی بیشتری در انتظارشان خواهد بود. شکرگزاری برای مال و دانش و.....، نیز سبب افزودن تمامی آنها خواهد شد. "راندا برن " مینویسد: "غیرممکن است که چیزی به زندگی شما افزوده شود اگر نسبت به آنچه دارید، ناسپاس باشید. چرا؟ زیرا اندیشه ها و احساساتی که شما مخابره میکنید، در حالت ناسپاسی، همه عواطف منفی هستند. چه حسادت باشد، جه دلخوری، نارضایتی یا بیان این احساس که "کافی نیست". این احساسات نمیتوانند مقدار بیشتری از آنچه را که نمی خواهید به سوی شما بیاورند. این عواطف منفی، خیری را که به سوی شما میآید، متوقف میکنند."
به عبارت دیگر، با شکرگزاری و تکرار مداوم آن، خیر و برکت به سوی انسان سرازیر میشود. هرکس شکرگزارتر است، توانگرتر است.
شکرگزاری، چکیده ایمان و اعتقاد راستین بشر به صورت کاربردی است.
اگر حس شکرگزاری در انسان نهادینه شود، خدواند بازدهی آنرا هرطور که او طلب کند، چندبرابر میدهد.
Narvansoft.ir
دلی را نشکن شاید خانه خدا باشد.......!!!!!
کسی را تحقیر نکن شاید محبوب خدا باشد.......!!!!!
هیچ گناهی را کوچک ندان شاید خشم خدا در آن باشد....!
از هیچ غمی ناله نکن شاید: امتحانی از سوی خدا باشد....!
سالها پیش از این
زیر یک سنگ گوشه ای از زمین
من فقط یک کمی خاک بودم همین
یک کمی خاک که دعایش
پر زدن آن سوی پرده آسمان بود
آرزویش همیشه
دیدن آخرین قله کهکشان بود
خاک هر شب دعا کرد
از ته دل خدا را صدا کرد
یک شب آخر دعایش اثر کرد
یک فرشته تمام زمین را خبر کرد
و خدا تکه ای خاک برداشت
آسمان را در آن کاشت
خاک را
توی دست خود ورز داد
روح خود را به او قرض داد
خاک توی دست خدا نور شد
پر گرفت از زمین دور شد
راستی
من همان خاک خوشبخت
من همان نور هستم
پس چرا گاهی اوقات
این همه از خدا دور هستم؟![لبخند][گل]
خیلی زیبابود
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ﺍﮔﺮ می خوﺍﻫﯽ ﺣﺎﻟﺖ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺷﺪ
ﺣﺎﻟﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﮔﺮﻩ ﻧﺰﻥ
ﺧﯿﺎﻟﺖ ﺭﺍﺣﺖ ...
ﺗﻮ ﮐﻪ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺷﯽ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻫﻢ ﺣﺎﻟﺸﺎﻥ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ
حس قدردانی
null
شکرگزاری، قدردانی و ابراز لذت و رضایت از تمام چیزهایی است که به ما ارزانی شده و بنابراین، با ارسال انرژی مثبت به سوی آنها، مقادیر فزونتری از تمام چیزهای خوب، به سویمان گسیل خواهد شد.
کسیکه به طور مدام برای سلامتی خود و نزدیکانش شکرگزار باشد، سلامتی بیشتری در انتظارشان خواهد بود. شکرگزاری برای مال و دانش و.....، نیز سبب افزودن تمامی آنها خواهد شد. "راندا برن " مینویسد: "غیرممکن است که چیزی به زندگی شما افزوده شود اگر نسبت به آنچه دارید، ناسپاس باشید. چرا؟ زیرا اندیشه ها و احساساتی که شما مخابره میکنید، در حالت ناسپاسی، همه عواطف منفی هستند. چه حسادت باشد، جه دلخوری، نارضایتی یا بیان این احساس که "کافی نیست". این احساسات نمیتوانند مقدار بیشتری از آنچه را که نمی خواهید به سوی شما بیاورند. این عواطف منفی، خیری را که به سوی شما میآید، متوقف میکنند."
به عبارت دیگر، با شکرگزاری و تکرار مداوم آن، خیر و برکت به سوی انسان سرازیر میشود. هرکس شکرگزارتر است، توانگرتر است.
شکرگزاری، چکیده ایمان و اعتقاد راستین بشر به صورت کاربردی است.
اگر حس شکرگزاری در انسان نهادینه شود، خدواند بازدهی آنرا هرطور که او طلب کند، چندبرابر میدهد.
Narvansoft.ir
دلی را نشکن شاید خانه خدا باشد.......!!!!!
کسی را تحقیر نکن شاید محبوب خدا باشد.......!!!!!
هیچ گناهی را کوچک ندان شاید خشم خدا در آن باشد....!
از هیچ غمی ناله نکن شاید: امتحانی از سوی خدا باشد....!
سالهاست زن بودن را فراموش کرده ام!
در عوض راننده خوبی شده ام! حسابدار خبره،
مأمور خرید زرنگ، مدیر توانمند، باربر قوى،
استراتژیست باهوشى شده ام!
اما دیگر خودم نیستم!
مدت زیادی است که در خودم گم شده ام!
چه کسی مرا به عرصه های مردانه کشاند؟!
در حالی که شانه هایم، بازوانم و زانوهایم هنوز زنانه اند!
هنوز برای مرد شدن ساخته نشده ام!
افسوس که ناآگاهانه مدتهاست به مرد بودنم افتخار می کنم!
فراموش کرده ام که زن بودن اوج افتخار است!
صبرم، عواطفم، هنرم ارزشمندتر از چیزهایی است
که به دست آورده ام!
دلم برای نوه هایم می سوزد، چه کسی می خواهد
به دخترانم مادر بودن را بیاموزد!
خانه ها بی مادر شده اند!
مردان دیگر نگران هزینه های زندگی نیستند!
نگران خرید، دیر رسیدن بچه ها، آینده خانواده و ... نیستند!
به لطف مرد شدن ما آنها فرصت زیادی برای سرگرمی پیدا کرده اند!
بهشت زیر پایمان بود! ولی اکنون در جهنم دوگانگی می سوزیم؟!
دلم خیلی برای زن بودنم تنگ شده است.
تقدیم به بانوان سرزمینم[لبخند][گل][گل][گل][گل][لبخند]
خیلی قشنگ بود ابجی گلم
سالها پیش از این
زیر یک سنگ گوشه ای از زمین
من فقط یک کمی خاک بودم همین
یک کمی خاک که دعایش
پر زدن آن سوی پرده آسمان بود
آرزویش همیشه
دیدن آخرین قله کهکشان بود
خاک هر شب دعا کرد
از ته دل خدا را صدا کرد
یک شب آخر دعایش اثر کرد
یک فرشته تمام زمین را خبر کرد
و خدا تکه ای خاک برداشت
آسمان را در آن کاشت
خاک را
توی دست خود ورز داد
روح خود را به او قرض داد
خاک توی دست خدا نور شد
پر گرفت از زمین دور شد
راستی
من همان خاک خوشبخت
من همان نور هستم
پس چرا گاهی اوقات
این همه از خدا دور هستم؟![لبخند][گل]
خیلی زیبابود