اشتباهاتم را دوست دارم
آنها همان تصمیماتی هستند که خودم گرفته ام
و نتیجه اش را هر چه باشد می پذیرم
اشتباهاتم را گردن کسی نمی اندازم
می پذیرم که انسانم و اشتباه می کنم
نه فرشته ام و نه شیطان!
تا زنده ام برای انتخاب راه درست فرصت هست
وقتی زمین می خورم، بلند می شوم خودم را می تکانم و ادامه می دهم
اشتباهاتم را دوست دارم ...
آنها حباب شیشه ای غرورم را می شکنند ...
هر زمان به اشتباهاتم پی برده ام ... بزرگتر شده ام
آنها گران ترین تجربه هایم هستند، چرا که برایشان هزینه گزافی پرداخته ام ...
تلاش می کنم اشتباهاتم را تکرار نکنم تا عمرم را برای تجربه های تکراری نگذرانم ...
آزموده را آزمودن خطاست ...
آرامش نتیجه سه عبارت است:
1- تجربه دیروز
2-استفاده امروز
3-امید به فردا .....
ولی اغلب ما با سه عبارت دیگر زندگی می کنیم:
1- حسرت دیروز
2- اتلاف امروز
3-ترس از فردا....
در حالی که آفریدگار مهربان ...
گذشته را عفو ...
امروز را مدد....
و فردا را کفایت می کند.
عااااااااااااااااااااااااالی.ممنونم
دلم میخواهد وسط جاده زندگیم بایستم
با تمام وجود داد بزنم خسته ام
خسته ام از تمام لحظه ها
خسته ام از تمام حرف ها
خسته ام از تمام دیده ها
خسته ام از تمام شنیده ها
خسته ام از تمام آدم هایی که روزی باورم بودند!
سلااااااااااااااام
عیدتووووووووووووووووووووون مبارک
به منم سر بزنید
سلام عیدشووووووووووووووووووووووووووووومام مبارک
خدایا... تو آنی که آنزمان که بخواهم با تو سخن بگویم با اشتیاق می دانم که با منی
و لازم نیست منتظرت بمانم تا برایم وقت داشته باشی ،
چون همیشه تو منتظر منی .
خدایا تو آنی که سخن گفتن با تو مرا سبک می کند ، از همه سنگینی های این دنیا .
خدایا ، سختی هایی که بر دوشم می نهی را شکر می گویم
چون مرا بیشتر از پیش به یادت می اندازت
و همه سنگینی اش گویی مرا از خودم سبک می کند .
خدای خوبم ،
تو بهترین وجود این هستی بی انتهایی ...
همیشه با من باش و مرا با خود نگه دار .
کمکم کن در همه جا و همه قدم هایم با تو باشم آنگونه که تو می خواهی و تو راضی هستی ...
ای مهربان ترین مهربانان...
perfect
گروهی از فارغ التحصیلان پس از گذشت چند سال و تشکیل زندگی و رسیدن به موقعیت های خوب کاری و اجتماعی طبق قرار قبلی به دیدن یکی از اساتید مجرب دانشگاه خود رفتند. بحث جمعی آن ها خیلی زود به گله و شکایت از استرس های ناشی از کار و زندگی کشیده شد. استاد برای پذیرایی از میهمانان به آشپزخانه رفت و با یک قوری قهوه و تعدادی از انواع قهوه خوریهای سرامیکی، پلاستیکی و کریستال که برخی ساده و برخی گران قیمت بودند بازگشت. سینی را روی میز گذاشت و از میهمانان خواست تا از خود پذیرایی کنند . پس از آنکه همه برای خود قهوه ریختند استاد گفت: اگر دقت کرده باشید حتما متوجه شده اید که همگی قهوه خوری های گران قیمت و زیبا را برداشته اید و آنها که ساده و ارزان قیمت بوده اند در سینی باقی ماندهاند. البته این امر برای شما طبیعی و بدیهی است. سرچشمه همه مشکلات و استرسهای شما هم همین است. شما فقط بهترین ها را برای خود میخواهید. قصد اصلی همه شما نوشیدن قهوه بود اما آگاهانه قهوه خوری های بهتر را انتخاب کردید و البته در این حین به آن چه دیگران برمی داشتند نیز توجه داشتید. به این ترتیب اگر زندگی قهوه باشد، شغل، پول، موقعیت اجتماعی و ... همان قهوه خوری های متعدد هستند. آنها فقط ابزاری برای حفظ و نگهداری زندگی اند، اما کیفیت زندگی در آنها فرق نخواهد داشت. گاهی، آن قدر حواس ما متوجه قهوه خوریهاست که اصلا طعم و مزه قهوه موجود در آن را نمی فهمیم . پس دوستان من، حواستان به فنجان ها پرت نشود... به جای آن از نوشیدن قهوه خود لذت ببرید
nice
مردی خسیس تمام دارایی اش را فروخت و طلا خرید . او طلاها را در گودالی در حیاط خانه اش پنهان کرد . او هر روز به طلاها سر میزد و آنها را زیر و رو میکرد . تکرار هر روزه این کار یکی از همسایگانش را مشکوک کرد . همسایه ، یک روز مخفیانه به گودال رفت و طلاها را برداشت . روز بعد مرد خسیس به گودال سر زد اما طلاهایش را نیافت . او شروع به شیون و زاری کرد و مدام به سر و صورتش میزد . رهگذری او را دید و پرسید : چه اتفاقی افتاده است ؟ مرد حکایت طلاها را بازگو کرد . رهگذر گفت : این که ناراحتی ندارد . سنگی در گودال بگذار و فکر کن که شمش طلاست ، تو که از آن استفاده نمیکنی ، سنگ و طلا چه فرقی برایت دارد ؟ ارزش هر چیزی در داشتن آن نیست بلکه در استفاده از آن است . اگر خداوند به زندگی شما برکتی داده است و شرایط مناسبی دارید پس به فکر دیگران نیز باشید . بخشش مال همچون هرس کردن درخت است . پول با بخشش زیادتر و زیادتر میشود . دارایی شما حساب بانکی تان نیست . دارایی شما آن مقدار از ثروت و داشته هایی است که برای یاری رساندن دیگران به گردش درمیآورید .
perfect
هرکس هر اندازه هم فقیر باشد ، میتواند چیزی ببخشد
ما می توانیم ببخشیم :
اندیشه عشق
واژه ای شیرین
لبخندی محبت آمیز
نغمه ای روح افزا
دستی یاریگر
یا هرآنچه ممکن است به قلبی شکسته آرامش دهد .
دنیا بیش از پول ، به عشق و همدلی نیاز دارد ...
گاهی ،
کسانی که هزاران فرسنگ از شما فاصله دارند ،
می توانند احساس بهتری نسبت به کسانی که دقیقاً در کنارتان هستند ، در شما ایجاد کنند ..!!
می توان عاشق بود،
به همین آسانی...
من خودم،
چند سالی ست که عاشق هستم.
عاشق برگ درخت،
عاشق بوی طربناک چمن،
عاشق رقص شقایق در باد،
عاشق گندم شاد!
آری
میتوان عاشق بود
مردم شهر ولی میگویند:
عشق یعنی رخ زیبای نگار!
عشق یعنی خلوتی با یک یار!
یا به قول خواجه،عشق یعنی لحظه ی بوس و کنار!
من نمیدانم چیست
اینکه این مردم گویند.
من نه یاری،نه نگاری و نه کناری دارم
عشق را اما من ،
با تمام دل خود میفهمم!
عشق یعنی رنگ زیبای انار...
"فروغ فرخزاد"
perfect
خوب
نگاه کن
تنها اندکی از تو
تمام من را
دگرگون کرده است..!
سلام،وبلاگت قشنگی داری
ممنونم از حضورت
بازم بیا منتظرتم
با وبلاگتون خیلی حال کردم بقول خودمونیا دمتون گرم
واقعا وبلاگ محشری دارین بازم تشکر میکنم
امیدوارم به سایت ماهم سری بزنی شاید به دردتون بخوره یروزی
به امید دیدار
6518
خییییییییییییییییییییییلی ممنون.نظر لطف شماست.حتما
بر بالشی از خاطره بگذار سرت را
باشد که فراموش کنی دور و برت را
سرچشمه ی معصوم ترین رود جهانی
ای کاش خدا پاک کند چشم ترت را
تو آن سر دنیایی و من این سر دنیا
با این همه از یاد مبر همسفرت را
گنجشک من!آهسته به پرواز بیندیش
تا باد پریشان نکند بال و پرت را
من ماهی دلتنگ و تو ماه لب دریا
می بوسم از این فاصله قرص قمرت را