اغاز...



خدای خوبم امروزم مثل همه روزهای پیش بایادتوشروع میکنم.بایادتوومهربانی های بی اندازه ات...پنجره رابازمیکنم میخواهم صدای جیک جیک گنجشک هاروشن ترازقبل درفضای اتاق بپیچد.پنجره رابازمیکنم تااسمان به اتاقم پابگذاردوخورشیددست های طلاییش رابرسرم بکشد.خدای خوبم دوست دارم امروزونیزروزهای دیگربه یادمهربانی های توباشم.دوست دارم دلم همیشه پرازیادتوباشد.دوست دارم همه لحظه هایم بایادتوپرازبوی بهارشود.پرازبوی جوانه های تازه شکفته..پرازبوی علف های باران خورده..خدای خوبم دوست دارم خوب باشم خوبترازهمیشه..دوست دارم انقدرمهربان باشم که پرنده هابیایندوروی  دستهایم لانه بسازند..دوست دارم انقدرمهربان باشم که اسمان دردلم جاشود.خدای من..خدای لحظه های زندگی من کمکم کن تامن هم شبیه افتاب شوم..گرم.. مهربان..پرازروشنی..پراززندگی..

نظرات 148 + ارسال نظر
محمد میلاد سه‌شنبه 30 دی 1393 ساعت 12:21 http://zendegiyemodern.blogfa.com/

سلام به دوست نازنینم[لبخند][گل]

امیدوارم زندگیتون سرشار از امید و مملو از محبت باشه . . .



زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست
و دلم بس تنگ است
باز هم می‌خندم
آنقدر می‌خندم که غم از روی رود…
زندگی باید کرد
گاه با یک گل سرخ
گاه با یک دل تنگ
گاه باید رویید در پس این باران
گاه باید خندید بر غمی بی‌پایان…
.
.
.
قـــــطـره هـــای کــــوچـک آب
اقـــــیـانــــوس بــــزرگ را مـــی ســازنـــد
دانـــــه هـــای کــــوچــک شـــن
ســــاحــل زیــــبـا را . . .
لـــــحـظه هـــای کـــــوتاه
شـــــایـــد بـــی ارزش بــــه نــــظـر بــــرســـنـد ، اما …
.
.
.
به آن هایی که دوستشان دارید
بی بهانه بگویید دوستت دارم
بگویید در این دنیای شلوغ
سنجاقشان کرده اید به دلتان
بگویید گاهی فرصت با هم بودنمان
کوتاه تر از عمر شکوفه هاست
شما بگویید،حتی اگر نشنوند……
.
.
.
برای زیبا زندگی نکردن،
کوتاهی عمر را بهانه نکن..
عمر کوتاه نیست…
ما کوتاهی می کنیم!!
زندگی ، لحظه به لحظه ش غنیـــمته، فرصـــته، شانسه ، عشقـــه …
ساده ازش نگذر
زندگی زیباست!
.
.
.
یه سفره ی ساده نه آب پرتقال و نه نوشیدنی های بالا شهری که چایی خودمون ؛
رنگارنگی سفره مهم نسیت
مهم چندنفری هستن که دورش نشستن ،
پر از عشق ، پر از محبت …
چایی تلخ رو که با عشق دم کنی ،
شیرین ترین نوشیدنی دنیا میشه حتی بدون قند !

محمد میلاد دوشنبه 29 دی 1393 ساعت 18:04 http://zendegiyemodern.blogfa.com/

باز باران با ترانه می خورد بر بام خانه

خانه ام کو ؟؟؟ خانه ات کو ؟؟؟ آن دل دیوانه ات کو ؟؟؟

روزهای کودکی کو ؟؟؟ فصل خوب سادگی کو ؟؟؟
یادت آید روز باران گردش یک روز دیرین

پس چه شد دیگر ؟ کجا رفت خاطرات خوب و رنگین ؟؟؟

در پس آن کوی بن بست در دل تو آرزو هست ؟؟؟

کودک خوشحال دیروز

غرق در غم های امروز

یاد باران رفته از یاد

آرزوها رفته بر باد

بــاز بــــاران بــاز بــــاران

می خورد بر بام خانه

بی ترانه

بی بهانه

شایدم گم کرده خانه ....



حافظ:

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند بخارا را

صائب تبریزی:

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را
هر آنکس چیز می بخشد ز مال خویش می بخشد
نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را

شهریار:

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم تمام روح اجزا را
هر آنکس چیز می بخشد بسان مرد می بخشد
نه چون صائب که می بخشد سر و دست و تن و پا را
سر و دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند
نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دلها را

محمد عیادزاده:

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
خوشا بر حال خوشبختش، بدست آورد دنیا را
نه جان و روح می بخشم نه املاک بخارا را
مگر بنگاه املاکم؟چه معنی دارد این کارا؟
و خال هندویش دیگر ندارد ارزشی اصلاً
که با جراحی صورت عمل کردند خال ها را
نه حافظ داد املاکی، نه صائب دست و پا ها را
فقط می خواستند این ها، بگیرند وقت ما ها را.....؟؟؟

محمد میلاد چهارشنبه 24 دی 1393 ساعت 16:16 http://zendegiyemodern.blogfa.com/

این داستان رو بخونید که واقعی و بسیار دلنشینه:

در زمان ناصرالدین شاه، طلبه‌ ای به نام نظرعلی طالقانی* در مدرسه مروی

تهران(سپهسالار) تحصیل میکرد که بسیارفقیر بود.آنقدر که شب‌ها دوروبر

حجره طلاب می‌گشت و از دورریز آنها چیزی برای خوردن پیدا می‌کرد.

یک روز نظرعلی به ذهنش می‌رسد که نامه‌ای* برای خدا بنویسد.

به این مضمون :

بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت جناب خدا ! سلام علیکم ،اینجانب بنده ی شما هستم.

از آن جا که شما در قرآن فرموده اید :
"ومامن دابه فی الارض الا علی الله رزقها"
«هیچ موجودزنده ای نیست الا اینکه روزی او بر عهده ی من است.»

من هم جنبنده ای هستم از جنبندگان شما روی زمین.
در جای دیگر از قرآن فرموده اید :
"ان الله لا یخلف المیعاد"
مسلما خدا خلف وعده نمیکند.

بنابراین اینجانب به چیزهای زیر نیاز دارم :
۱ - همسری زیبا ومتدین
۲ - خانه ای وسیع
۳ - یک خادم
۴ - یک کالسکه و سورچی
۵ - یک باغ
۶ - مقداری پول برای تجارت
۷ - لطفا بعد از هماهنگی به من اطلاع دهید.

« مدرسه مروی، حجره شماره 16- نظر علی طالقانی»

بشنوید از سرنوشت نامه :

نظرعلی بعد از نوشتن نامه با خودش فکر می‌کند که نامه را کجا بگذارد؟

می‌گوید: «مسجد خانه خداست. پس بهتر است در مسجد بگذارمش »*

او به مسجد(مسجد سپهسالار) میرود و نامه را دریک سوراخ میگذارد و

بعد با خودش می‌گوید:

«حتما خدا پیداش می‌کنه!». او نامه را پنجشنبه در مسجد می‌گذارد.

از قضا صبح جمعه ناصرالدین‌شاه با درباری‌ها می‌خواست به هواخوری برود.

کاروان او از جلوی مسجد می‌گذشت، ناگهان، بادی میوزد ونامه نظرعلی را

روی پای ناصرالدین‌شاه می‌اندازد.

ناصرالدین‌شاه نامه را می‌خواند و دستور می‌دهد که کاروان به کاخ برگردد

و یک پیک به مدرسه مروی می‌فرستد و نظرعلی را به کاخ فرا می‌خواند و

دستور می‌دهد همه وزرایش نیز، جمع شوند.

نظر علی خطاب به شاه می گوید: من مشکل خود را با خدای خودم مطرح

نمودم و نیازی به کمک شما ندارم.

شاه می‌گوید:

«نامه‌ای که برای خدا نوشته بودید، ایشان به ما حواله فرمودند؛ پس ما باید

انجامش دهیم.» سپس دستور می‌دهد همه خواسته‌های نظرعلی، یک‌به‌یک

اجرا شوند!!!.

محمد میلاد سه‌شنبه 23 دی 1393 ساعت 17:23 http://zendegiyemodern.blogfa.com/

گفت دانایی که: گرگی خیره سر،

هست پنهان در نهاد هر بشر!



لاجرم جاری است پیکاری سترگ

روز و شب، مابین این انسان و گرگ



زور بازو چاره ی این گرگ نیست

صاحب اندیشه داند چاره چیست



ای بسا انسان رنجور پریش

سخت پیچیده گلوی گرگ خویش



وی بسا زور آفرین مرد دلیر

هست در چنگال گرگ خود اسیر



هر که گرگش را در اندازد به خاک

رفته رفته می شود انسان پاک



وآن که با گرگش مدارا می کند

خلق و خوی گرگ پیدا می کند


در جوانی جان گرگت را بگیر!

وای اگر این گرگ گردد با تو پیر



روز پیری، گر که باشی هم چو شیر

ناتوانی در مصاف گرگ پیر



مردمان گر یکدگر را می درند

گرگ هاشان رهنما و رهبرند



اینکه انسان هست این سان دردمند

گرگ ها فرمانروایی می کنند



وآن ستمکاران که با هم محرم اند

گرگ هاشان آشنایان هم اند



گرگ ها همراه و انسان ها غریب

با که باید گفت این حال عجیب؟

perfect

محمد میلاد یکشنبه 21 دی 1393 ساعت 16:47 http://zendegiyemodern.blogfa.com/

به خاطر داشته باشیم که عمر کوتاه است

رسیدن به خواسته هایمان را طولانی نکنیم

راه ما هموار است آن را پیچیده نکنیم .




نامت چه بود؟ آدم


فرزندِ کی ؟ من را نیست نه مادری و نه پدری بنویس اول یتیم عالم خلقت


محل تولد؟ بهشت پاک


اینک محل سکونت؟ زمین خاک


آن چیست بر گُرده نهادی؟امانت است.


قدت؟ روزی چنان بلند که همسایه خدا ، اینک به قدر سایه بختم بروی خاک


اعضای خانواده؟ حوای خوب و پاک، قابیل وحشتناک،هابیل زیر خاک


روز تولدت؟در جمعه ای ،به گمانم روز عشق


رنگت؟ اینک فقط سیاه ز شرم چنان گناه


وزنت؟نه آنچنان سبک که پَرم در هوای دوست ، سنگین نه آنچنان که نشینم به این زمین


جنست؟ نیمی مرا زخاک نیمی دگر خدا


شغلت؟ در کار کشت امید بروی خاک


شاکی تو؟ خدا


نام وکیل؟ آن هم فقط خدا


جرمت؟ یک سیب از درخت وسوسه


تنها همین؟ همین و بس


حکمت؟ تبعید در زمین


همدمت در گناه ؟ حوای آشنا


ترسیده ای؟ کمی


زچه؟ که شوم من اسیر خاک


آیا کسی به ملاقاتت آمده است؟ بلی


چه کس؟ گاهی فقط خدا


داری گلایه ای؟ دیگر گِله نه ولی...


ولی که چه؟حکمی چنین آن هم به یک گناه؟!!!!


دلتنگ گشته ای؟ زیاد


برای که؟ تنها فقط خدا


آورده ای سند؟ بلی


چه؟دو قطره اشک


داری تو ضامنی؟ بلی


چه کس؟ تنها خدا


در آخرین دفاع؟ می خوانمش چنان که اجابت کند دع

عااااااااااااااااااااااااالی

محمد میلاد جمعه 19 دی 1393 ساعت 11:40 http://zendegiyemodern.blogfa.com/

عشق یعنی خلوت راز و نیاز

عشق یعنی سوز بی ماوای ساز

عشق یعنی کوی ایمان و امید

عشق یعنی یک بغل یاس سپید

عشق یعنی لحظه ی دیدار یار

عشق یعنی انتهای انتظار

عشق یعنی وعده ی بوسُ کنار

عشق یعنی یک تبسم بر لب زیبای یار

عشق یعنی حس نرم اطلسی

عشق یعنی با خدا در بی کسی

عشق یعنی هم کلامی بی صدا

عشق یعنی بی نهایت تا خدا ...

آره عشق یعنی من ، تو ، ما ، یعنی خدا





میزی برای کار ،

کاری برای تخت

تختی برای خواب ،

خوابی برای جان

جانی برای مرگ ،

مرگی برای یاد

یادی برای سنگ

این بود زندگی


...

...

...





چه شبی است،



چه لحظه‌های سبک و مهربان و لطیفیش،



گویی در زیر باران نرم فرشتگان نشسته‌ام.



می‌بارد و می‌بارد و هر لحظه بیش‌تر نیرو می‌گیرد.



هر قطره‌اش فرشته‌ای است که از آسمان بر سرم



فرود می‌آید.



چه می‌دانم؟



خداست که دارد یک ریز، غزل می‌سراید؛



غزل‌های عاشقانه‌ی مهربان و پر از نوازش.



هر قطره‌ی این باران،



کلمه‌ای از آن سرودهاست.

محمد میلاد پنج‌شنبه 18 دی 1393 ساعت 10:41 http://zendegiyemodern.blogfa.com/

نگاهم رو به سمت تو، شبم آیینه ی ماهه


دارم نزدیکتر میشم، یه کم تا آسمون راهه


به دستای نیاز من، نگاهی کن از اون بالا


من این آرامش محضو، به تو مدیونم این روزا


خدایا دوستت دارم، واسه هر چی که بخشیدی


همیشه این تو هستی که، ازم حالم رو پرسیدی


بازم چشمامو می بندم، که خوبی هاتو بشمارم


نمی تونم فقط میگم، خدایا دوستت دارم


تو دیدی من خطا کردم، دلم گم شد دعا کردم


کمک کن تا نفس مونده، به آغوش تو برگردم


تو حتی از خودم بهتر، غریبی هامو می شناسی


نمی خوام چتر دنیا رو، که تو بارون احساسی


خدایا دوستت دارم، واسه هر چی که بخشیدی


همیشه این تو هستی که، ازم حالم رو پرسیدی


بازم چشمامو می بندم، که خوبی هاتو بشمارم


نمی تونم فقط میگم، خدایا دوستت دارم








اوند به سه طریق به دعاها جواب می دهد :

1.او می گوید آری و آنچه می خواهی به تو می دهد

2.او می گوید نه و چیز بهتری به تو می دهد

3.او می گوید صبر کن و بهترین را به تو می دهد








مراقـــب حــــرف هایتـــان باشیـــد ...


وقــــتی زده شدنـــــد




فقـــــط قابـــــل بخشش هستنـــد,




نـــــــــــه فرامــــــوش شــــــدن ..







زندگی چون گل سرخ است

پر از خار ُ پر از عطر ُ پر از برگ لطیف



یادمان باشد اگر گل چینیم

عطر و خار و گلبرگ هر سه همسایه دیوار به دیوار هم اند.







دوست، فقط اون کسی نیست که توبهش سلام می کنی دوست دستی



است که تو را از تاریکی و ناامیدی بیرون می کشد

محمد میلاد چهارشنبه 17 دی 1393 ساعت 17:29 http://zendegiyemodern.blogfa.com/

این همه آتش خدایا شعله اش از گور کیست


این همه آتش خدایا شعله اش از گور کیست؟
شهوت این بی نمازان، نشئه ی انگور کیست؟

پرده دانان طریقت در صبوری سوختند
این صدای ناموافق زخمه ی تنبور کیست؟

شیخ بازیگوش ما از بس مرید خویش بود
عطسه ای فرمود و گفت این جمله ی مشهور کیست!

پنج استاد حقیقت حرف شان با ما یکی ست
راستی در پشت این دستورها دستور کیست؟

آب نوشان ادّعای خضر بودن می کنند
رنگ پیراهان اینان وصله ی ناجور کیست؟

دست این پاسور بازان هر که دل را داد باخت
دوستان چشم شما در انتظار سور کیست؟

دین و دل دادند یارانم در این شرب الیهود
شیخ ما در باده گم شد ، مست ما مستور کیست؟

این که خضرش خوانده اید، اسکندر مقدونی است
این که دریایش لقب دادید چشم شور کیست؟

این که بر آن گوش خود بستید، صور محشر است
این که شیطان می دمد دائم در آن شیپور کیست؟

آن که می زد روز و شب پیوسته لاف اختیار
این زمان ترس از که دارد؟ این زمان مجبور کیست؟

بعد طوفان جز کفی در کیسه ی امواج نیست
شاه ماهی های این دریا ببین در تور کیست!



من خسته ام از اینکه هر روز فقط باشم

از اینکه عده ای سیب های یک درخت را به تاراج ببرند ولی من هنوز سیب سرخ بالای درخت را حتی بو هم نکره ام

باور نمیکنید دستانم را بو کنید
بوی سیب نمیدهد
بوی نم دارد
نم باران دیروز است
شکر خدا به قول «مرحوم حسین پناهی»


پنجره را باز کن و از این هوای مطبوع بارانی لذت ببر؛
خوشبختانه باران ارث پدر هیچکس نیست ...!


حسین جان
میترسم آنرا هم کم کم ازم بگیرند
مثل رویاهایم
رویایم دیگر عتیقه اند
بس که چشمانم به راه آمدنت
خاک خورده اند...

وقتی بودنم برای کسی مهم نبود همان بهتر که رفتم
ولی رفتنم را هم نامردی خواندند
باشد من که گفتم
آره من نامردم
بدم
تلخم
تلخی
این روزهایم را ببخشید !
دیگرقندی در
دلم آب نمیشود!


بارانی باید تا که رنگین کمانی برآید!
همه چیز اگر کمی تیره می نماید


باز روشن می شود زود


تنها فراموش نکن این حقیقتی است،


بارانی باید تا که رنگین کمانی برآید!


ولیموهایی ترش تا که شربتی گوارا فراهم شود


وگاه روزهایی در زحمت تا که از ما انسانهایی تواناتر بسازد


خورشید دوباره خواهد درخشید ،زود خواهی دید

محمد میلاد دوشنبه 15 دی 1393 ساعت 12:03 http://zendegiyemodern.blogfa.com/

حکایت است که پادشاهی از وزیرخود پرسید:

بگو خداوندی که تو می پرستی چه می خورد، چه می پوشد ، و چه کار می کند و اگر تا فردا جوابم نگویی عزل می گردی.

وزیر سر در گریبان به خانه رفت .

وی را غلامی بود که وقتی او را در این حال دید پرسید که او را چه شده؟

و او حکایت بازگو کرد.

غلام خندید و گفت : ای وزیر عزیز این سوال که جوابی آسان دارد.

وزیر با تعجب گفت : یعنی تو آن میدانی؟ پس برایم بازگو ؛ اول آنکه خدا چه میخورد؟

- غم بندگانش را، که میفرماید من شما را برای بهشت و قرب خود آفریدم. چرا دوزخ را برمیگزینید؟

- آفرین غلام دانا.

- خدا چه میپوشد؟

- رازها و گناه های بندگانش را

- مرحبا ای غلام

وزیر که ذوق زده شده بود سوال سوم را فراموش کرد و با شتاب به دربار رفت و به پادشاه بازگو کرد

ولی باز در سوال سوم درماند، رخصتی گرفت و شتابان به جانب غلام باز رفت و سومین را پرسید.

غلام گفت : برای سومین پاسخ باید کاری کنی.

- چه کاری ؟

- ردای وزارت را بر من بپوشانی، و ردای مرا بپوشی و مرا بر اسبت سوار کرده و افسار به دست به

درگاه شاه ببری تا پاسخ را باز گویم.

وزیر که چاره ای دیگر ندید قبول کرد وبا آن حال به دربار حاضر شدند

پادشاه با تعجب از این حال پرسید ای وزیر ای چه حالیست تو را؟

و غلام آنگاه پاسخ داد که این همان کار خداست ای شاه که وزیری را در خلعت غلام

و غلامی را در خلعت وزیری حاضر نماید.

پادشاه از درایت غلام خوشنود شد و بسیار پاداشش داد و او را وزیر دست راست خود کرد.

بله قابل تامل و زیبا بود

محمد میلاد چهارشنبه 10 دی 1393 ساعت 11:57 http://zendegiyemodern.blogfa.com/

یک روز دو دوست با هم و با پای پیاده از جاده ای در بیابان عبور می کردند.بعد از چند ساعت سر موضوعی با هم اختلاف پیدا کرده و به مشاجره پرداختند.وقتی که مشاجره آنها بالا گرفت ناگهان یکی از دو دوست به صورت دوست دیگرش سیلی محکمی زد .بعد از این ماجرا آن دوستی که سیلی خورده بود بر روی شنهای بیابان نوشت :

امروز بهترین دوستم به من سیلی زد.

سپس به راه خود ادامه دادند تا به یک آبادی رسیدند.چون خیلی خسته بودندتصمیم گرفتند که همانجا مدتی در کنار برکه به استراحت بپردازند.

ناگهان پای آن دوستی که سیلی خورده بود لغزید و به برکه افتاد.

کم کم او داشت غرق می شد که دوستش دستش را گرفت و او را نجات داد .بعد از این ماجرا او بر روی صخره ای که در کنار برکه بود این جمله را حک کرد:

امروز بهترین دوستم مرا از مرگ نجات داد.

بعد از آن ماجرا دوستش پرسید این چه کاری بود که تو کردی ؟

وقتی سیلی خوردی روی شنها آن جمله را نوشتی و الان این جمله را روی سنگ حک کردی ؟

دوستش جواب داد وقتی دلمان از کسی آزرده می شود باید آن را روی شنها بنویسیم تا بادهای بخشش آن را با خود ببرد. ولی وقتی کسی به ما خوبی می کند باید آن را روی سنگ حک کنیم تا هیچ بادی نتواند آنرا به فراموشی بسپارد.

زیبا...

محمد میلاد یکشنبه 7 دی 1393 ساعت 11:21 http://zendegiyemodern.blogfa.com/

اگر خواستار عشق و محبت و زیبایی هستید همواره عشق و محبت بورزید و به زیبایی ها فکر کنید.





دو چیز اندوه را از بین می برد یکی دیدار دوستان ، دیگر سخن دانایان و عالمان. ارسطو



زیبا رویی که می داند زیبایی ماندنی نیست پرستیدنی است.ارد بزرگ



مردم جوری حرف می زنند که همه چیز را می دانند، اما اگر جسارت داشته باشی و سؤالی بپرسی آنها هیچ چیز نمی دانند. پائولو کوئیلو



تجربه بالاتر از علم است. ابن سینا




هیچگاه وقار و عزت نفستان را برای اینکه آدمها برخلاف میلشان دوستتان بدارند و قدرتان را بدانند زیر پا نگذارید.



چشم ها بی فایده اند وقتی ذهن ها کور باشند.



هیچگاه انسانها را از روی ظاهرشان قضاوت نکنید.



وقتی که لبخند از لب کسی جدا نمی شود این به این دلیل نیست که او مشکلی ندارد بلکه نشانه ای است از امید واستقامت بالای او.



بدترین نوع چاپلوسی تایید سخنانی است که می دانید از حقیقت به دور است.



اگر می دانستید که افکارتان چقدر قدرتمندند و سرنوشتتان را رقم می زنند حتی برای یک لحظه هم منفی فکر نمی کردید






سپاسگذاری از دیگران ، نشان فرهمندی و توانایی است . حکیم ارد بزرگ



عطش قدرت، خطرناک ترین پدیده خود سری مدیر است. برتراند راسل



هرگز حاضر نیستم به خاطر عقایدم بمیرم، چون ممکن است عقایدم اشتباه باشند. برتراند راسل




ای دوست بیا همیشه شاد باشیم و با همدیگر بخندیم نه به همدیگر.

ممنون دوست عزیز از حضورت

محمد میلاد شنبه 6 دی 1393 ساعت 17:14 http://zendegiyemodern.blogfa.com/

وب شما به معنای واقعی ارامشم میده با اینکه اصلا حالم خوب نیست

باعث خوشحالیه...خوش باشید

محمد میلاد شنبه 6 دی 1393 ساعت 17:13 http://zendegiyemodern.blogfa.com/

ﺍﮔﻪ ﺩﻳــــﺪﯼ ﻳﻪ ﺑﻬــــــﻤﻨﯽ ﻳﮑﺪﻓﻌـﻪ ﺳﺎﮐــﺖ ﺷﺪ ﻭ ﮐﻢ ﺣــــﺮﻑ !!ﺷﮏ ﻧﮑﻦ ﻏـــــﺮﻭﺭﺷﻮ ﺯﻳــﺮ ﺳﻮﺍﻝ ﺑﺮﺩن... ﻭ ﺍﻭﻥ ﻳﻬـــﻮﯾﯽ ﺳﺎﮐﺖ ﺷﺪﻩ ... ﻧﻪ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺍﻳﻨﮑﻪ ﺟﻮﺍﺑـﯽ ﻧﺪﺍﺭﻩ !! ﻧــــﻪ ... ﺍﻭﻥ فقط داره ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻓﮑﺮ ﻣﻴﮑﻨﻪ ﮐﻪ ﭼــــــﺮﺍ ﺑﻪ اونی ﮐﻪ ﺩﺭ ﺣــــﺪﺵ ﻧﯿﺴت؛ ﻫﻤﭽﻴﻦ ﺍﺟـــﺎﺯﻩ ﺍﯼ ﺭﻭ ﺩﺍﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻏـــــﺮﻭﺭﺵ ﺩﺳﺖﺩﺭﺍﺯﯼ ﮐنن...㋡㋡㋡


تو را من چشم در راهم "همه هنگام " نه چون نیما که می گوید "شباهنگام"... .

در زمانه ای زندگی می کنیم که وقتی ارزش ها عوض می شوند،عوضی ها با ارزش می شوند...

حالم حال گرگی است که خداوند توبه اش را پذیرفته است اما مردمانش مدام می گویند:توبه گرگ مرگ است...

قل هو الله احد
و هیجکس حس نکرد که خداوند هم تنهاییش را فریاد می زند...

هست را اگر قدر ندانی می شود بود و چه تلخ است "هست" کسی بود شود...

وقتی وجود خدا "باورت" بشه خدا یه نقطه میذاره زیر باورت و "یاورت" میشه...

اشکهایی که بعد از شکست می ریزیم عرقی است که برای موفقیت نریخته ایم...

این روزها از هر دستی که بدهی از همان دست بدهکار می شوی...

کوچک باش و عاشق که عشق می داند آیین بزرگ کردنت را.بگذار عشق خاصیت تو باشد نه رابطه تو با دیگری.زرتشت

خدایا ما رو ببخش که در کار خیر یا "جار" زدیم یا "جا" زدیم!

نیم عمرت در پریشانی رود
نیم دیگر در پشیمانی رود
ترک این فکر و پریشانی بگو
حال و کار و یار نیکوتر بجو مولانا

آدمهای بزرگ عظمت دیگران را می بینند،آدمهای متوسط به دنبال عظمت خود هستند و آدمهای کوچک عظمت خود را در تحقیر دیگران می بینند!!!

گیله مرد میگفت :جواب آزمایش الهی مون ، درست در نمیاد،اگر عمری از حرام و لقمه اش ناشتا نباشیم ...

دو چیز شما را تعریف میکند:
بردباری تان ، وقتی هیچ چیز ندارید؛و نحوه رفتارتان، وقتی همه چیز دارید!

خداپرستی یعنی اینکه، توان آن را پیدا کرده ای از خودپرستی رها شوی...

درصد کمی از انسانها نود سال زندگی می کنند؛مابقی یک سال را ، نود بار تکرار می کنن!

گاهی فقط باید لبخند بزنی و رد شوی،بگذار فکر کنند نفهمیده ای.ساموئل بکت

جمله های بی نظیری بود...ممنون

haniye دوشنبه 19 آبان 1393 ساعت 19:02 http://mh-2014mihanblog.com

چگونه استـــ حال من…
با غمـــ ها می سازمــــ…
با کنایه ها می سوزمــــــــــ…
به آدم هایی که مرا شکستند لبخند می زنمـــــــــ…
لبخندی تـــلخـــــــ….
خــــــــــداونـــــــــــــ ـــــــدا…
می شود بگویی کجای این دنیـــــــــــــا جای من استــــــــ…
از تــــــــــــــو و دنـــیایی که آفـــــــــــریدی
فقط در اعماق زمینـــــ اندازه یه قـــــــبر
فقط یک قبـــــــــــــــر…
در دور تـــــــــــرین نقطه جــــــهانــــ

می خــــــــــــواهمـــــــــ...
خــــــــدایـــــا خــــــسته ام خــــــستهـــــــ…

شیدا(فَرمِہ) یکشنبه 6 مهر 1393 ساعت 22:45

یا ذاالجلال و الاکرام
سلام یاس نازم
سپاس از حضور شما در سایه بهشت.....
سپاس از توجه و تفکرتون به وبلاگم....
و سپاس از لینک سایه بهشت.....

شما هم با نام" گوش کن..به صدای خسته من"
هم سایه ام شدید...

خیییییییییییییییییییییلی ممنون

السا یکشنبه 6 مهر 1393 ساعت 16:34 http://www.elsa7.blogfa.com

قشنگ بود

ممنون

شیدا(فَرمِہ) جمعه 4 مهر 1393 ساعت 14:01 http://shadeofparadise.blogfa.com

اللًّهُمَ صَّلِ عَلَى مُحَمَّـ‗__‗ـدٍوَآلِ مُحَمَّـ‗_‗ـَدو عَجِّــل فَّرَجَهُم

آدم ها...
فقطـ آدم هســتند...
نــه بیشتر و نــه کمتر....
اگــر کمتر از چیزی کــه هستند...
نگاهشان کنـــی آنها را شــکسته ای...
و اگـــــــر بیشتر از آن حســابشان کنـی...
آنها تو را می شـکنند !بین ایــن آدم های آدم....
فقط باید عاقـــــلانـه زندگی کرد؛ نه عاشــــقانه....

"سایہ بهشت"

ممنون از حضورت دوست گلم

شیدا(فَرمِہ) جمعه 4 مهر 1393 ساعت 13:59 http://shadeofparadise.blogfa.com

اللًّهُمَ صَّـلِ عَلَى مُحَمَّـ‗__‗ـدٍوَآلِ مُحَمَّـ‗_‗ـَدو عَجِّل فَّرَجَهُم

سلام...

آدینه ی پاییزی را...

آرام..زیباو خوب به پایان برسانید...

ارزشمند ترین جاهایی که میتوان در دنیا حضور داشت :

در فکر کسی..

در قلــب کسی..

و در دعــــای کسی...

"سایہ بهشت"

aram دوشنبه 10 شهریور 1393 ساعت 17:24 http://aram-tanha92.blogfa.com

با شتاب به سمتـــم دوید!...

طوری که اگر یک لحظه جلوی پایش را نگاه نمی کرد با مغـز به زمین می خورد!!! :/

با ذوقِ تمــــام، گوشی اش را به سمتم گرفت!

_عارفه گوش کن ببیــــن چه آهنگ قشنگیه...

صــــدای بَم و بلند گوشی اش تمــــام اتاقم را پُر کرده بود!

عصبانی شدم :

_مگه نمی دونی من ازین آهنگای مسخــــــره دوس ندارم؟!؟!؟!؟!؟

یک لحظه مــــاتش برد!

به سرعت صـــــدای آهنگ را قطع کرد

بعد هــم سرش را پاییــن انداخت و بدون اینکه چیزی بگوید از اتاقم بیرون رفت!

...

چنــــد روزیست به شدت فکرم مشغول است

کاش آن روز هیــــچ چیز نمی گفتم و فقط گوش می کردم...

به گمــــانم گناهِ شکستنِ دلش

از گناهِ گوش دادن به آهــنگ گوشی اش خیــــلی بیشــــتر باشــــد...!!!

خـــــدایا مرا ببخـــش...

سعید یکشنبه 9 شهریور 1393 ساعت 00:28 http://andarz.blogfa.com/

سلام
ممنون

نازنین سه‌شنبه 4 شهریور 1393 ساعت 12:11 http://loudlylaugh2.blogfa.com

حتما بخواننین به حضرت محمد قسم متن رو نخونین اول یه آرزو کنین

قشنگ ترین رویات درعرض چهار روز اتفاق مییفته اما اگه نفرستی چهار اتفاق بد برات میفته به ده

نفر بفرست بعداز 28 دقیقه کسی بهت زنگ میزنه که انتظارشو نداری متن پایینو نخونده یه آرزو

بکن. ﷽.﴿.قُل.هُوَ.اللَّهُ.أَحَدٌ.۞.اللَّهُ.الصَّمَدُ.۞.لَمْ.یَلِدْ.وَلَمْ.یُولَدْ.۞.وَلَمْ.یَکُن.لَّهُ.کُفُوًا.أَحَد.﴾.tt. اینوبخون وبفرست اگر نفرستیش به قران پشت کردی تنزیلَ العزیزِ الرّحیم لتُنذرَ قوماً مااُنذرَآباؤهم فَهُم غافلون به9نفربجزمن بفرست ببین تا60دقیقه دیگه خدأبرات چه میکنه

الهه جمعه 10 مرداد 1393 ساعت 19:24

وای فاطمه حسین معدنی هم مرد!
عجب دنیایی شده ها
خدا رحمتش کنه

آره خدارحتمش کنه.امروزفرداماهم به رحمت ایزدی می پیوندیم

منتظر شنبه 21 تیر 1393 ساعت 19:05 http://montazer67.blogsky.com

هیچ لیوانی در زندگی خالی نیست ،

حتی نیمه پر هم نیستند ؛

وقتی چشمها جور دیگر می بینند .

وقتی دوست همه جا حضور دارد،

وقتی لطفش همه جا را پر کرده

آری ... چشمها را باید شست ...

بیایید لیوانها را به کناری بگذاریم ، وقتی دریای رحمتش را کرانه نیست ...

الحمد لله رب العالمین ...

بهاره جمعه 20 تیر 1393 ساعت 10:21 http://girlblond.blogsky.com

و کسی می گوید سر خود بالا کن...
به بلندا بنگر...
به بلندای عظیم...
به افق های پر از نور امید...
و خودت خواهی دید و خودت خواهی یافت...
خانه دوست کجاست...!
خانه دوست در آن عرش خداست...
خانه دوست در آن قلب پر از نور خداست...
و فقط دوست خداست...!

shakiba سه‌شنبه 10 تیر 1393 ساعت 20:22 http://nabeghe73.blogfa.com

وای سلام دوستم، افسر ارشد مام بد نیستیم شما چطوری؟؟
باو من هرسری اومدم وبت آپ نکرده بودی گفتم لابد دیگه نمیای نگو مارو گذاشتی سرکار چراغ خاموش میای!!!!
تو آپ کن اگه دیدی من 2 دقیقه بعد وبت نبودم اونوقت شاکی باش
گستــــــــــــاخ

shakiba سه‌شنبه 10 تیر 1393 ساعت 20:21 http://nabeghe73.blogfa.com

وای سلام دوستم، افسر ارشد مام بد نیستیم شما چطوری؟؟
باو من هرسری اومدم وبت آپ نکرده بودی گفتم لابد دیگه نمیای نگو مارو گذاشتی سرکار چراغ خاموش میای!!!!
تو آپ کن اگه دیدی من 2 دقیقه بعد وبت نبودم اونوقت شاکی باش
گستــــــــــــاخ

شما چراغ خاموش میای

REZA جمعه 8 فروردین 1393 ساعت 11:44 http://www.sookoot45.mihanblog.com

دلتنگی مثل کوفتگی تصادفه

اولش بدنت گرمه حالیت نیست

ولی یه دفعه دردش شروع میشه

و تازه می فهمی چی به سرت اومده !...

کیمیا یکشنبه 25 اسفند 1392 ساعت 15:31 http://http://dokhmaletanha1377.blogfa.com/

وب زیبایی داری 200000000000وبت اگ دوست داری ب وب منم سر بزن

حتما

REZA شنبه 24 اسفند 1392 ساعت 08:42 http://www.sookoot45.mihanblog.com

مثل آتیش تو صحرا / یا که طوفان تو دریا
مثل ظلمت توی شب ها / جون به لب موندم و تنها...

REZA شنبه 17 اسفند 1392 ساعت 15:24 http://www.sookoot45.mihanblog.com

می دانی..؟
آدم های ِ ساده..
ساده هم عاشق می شوند..
ساده صبوری می کنند..
ساده عشق می وَرزَند..
ساده می مانند..
اما سَخت دِل می کنند..
آن وقت که دل ِ می کنند..
جان می دَهند..
سخت میشکنند..
سخت فراموش میکنند.....

REZA دوشنبه 5 اسفند 1392 ساعت 21:49 http://www.sookoot45.mihanblog.com

ما مال نداریم که هی فخرفروشیم ، اموال نداریم که برفقربپوشیم ، داریم گرانمایه ترین ثروت عالم ، یک دوست که آنرا به جهانی نفروشیم!..

REZA یکشنبه 27 بهمن 1392 ساعت 22:05 http://www.sookoot45.mihanblog.com

ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺩﺧﺘﺮ ﻣﻌﻠﻮﻟﯽ ﮐﻪ ﮔﻔﺖ : ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﻣﻨﻮ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﻓﻘﻂ ﻭ ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﺟﻤﻠﻪ ﻣﯿﮕﻪ : ﺧﺪﺍ ﺭﻭ ﺷﮑﺮ

خیلی قشنگ بود...ممنون

REZA چهارشنبه 23 بهمن 1392 ساعت 13:28 http://www.sookoot45.mihanblog.com

گفت بزن به سلامتی پت ومت گفتم بخاطر اینکه خنده دار بودن؟ گفت ن بخاطر اینکه تا اخرش باهم
بودن...

REZA شنبه 12 بهمن 1392 ساعت 20:34 http://www.sookoot45.mihanblog.com

ماهی هم پرواز کرد…
حتی شوری دریا هم
برای نمک گیر کردنش کافی نبود...

REZA شنبه 28 دی 1392 ساعت 15:15 http://www.sookoot45.mihanblog.com

__000000___00000
_00000000?0000000
_0000000000000000
__00000000000000
____00000000000
_______00000
_________0
________*__000000___00000
_______*__00000000?0000000
______*___0000000000000000
______*____00000000000000
_______*_____00000000000
________*_______00000
_________?________0
_000000___00000___*
00000000?0000000___*
0000000000000000____*
_00000000000000_____*
___00000000000_____*
______00000_______*
________0________*
________*__000000___00000
_______*__00000000?0000000
______*___0000000000000000
______*____00000000000000
______*______00000000000
_______*________00000
________*_________0
_________*________*
_________*_______*
__________*______*
___________*____*
____________*___*
_____________*__*
______________**

میلاد پنج‌شنبه 19 دی 1392 ساعت 20:23 http://derbi52.blogfa.com

سلام آپم بیا وبلاگم نظر یادتون نره ممنون.

سلام...حتمامیام

REZA یکشنبه 15 دی 1392 ساعت 18:50 http://www.sookoot45.mihanblog.com

تلنگر میزند امشب
کسی بر سقف این خانه
. تویی باران ؟ تو ای مهمان ناخوانده
بزن باران ! تو هم زخمی بزن
بر زخم این خانه.
... بزن اهنگ زیبایت
صدای چک چکه سازت
میان کاسه خالی
شکنچه میکند امشب
من تنها ی زندانی
.
تو ای باران
از این ویرانه دل بگذر
یقین بیرون این خانه

هزاران دل ، هوای عاشقی دارند.

REZA سه‌شنبه 10 دی 1392 ساعت 14:11 http://www.sookoot45.mihanblog.com

وقتی خیلی دیره که تازه می فهمی اونی که از همه ساکت تر بود بیشتر از همه دوستت داشت ولی تو حواست به شیرین زبونی یه عشق دروغی بوده…

بنت الشهید پنج‌شنبه 28 شهریور 1392 ساعت 18:45 http://daliranebadr.persianblog.ir/

سلام،باشهدا به روزم..........

حتما سر میزنم...

بنت الشهید جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 11:36 http://daliranebadr.persianblog.ir/

سلام دوست عزیزم چرا که نه با تبادل لینک موافقم دختر گل.ومن الله توفیق

چه عالی

خانوم شقایقی پنج‌شنبه 14 شهریور 1392 ساعت 13:08

سلام عزیزم....اپ نمیکنی؟؟

سلام دوست عزیزشرمنده سفر بودم.اونجام متاسفانه نت نداشتم...

خانوم شقایقی سه‌شنبه 5 شهریور 1392 ساعت 21:20 http://www.sanghaye-nashkan.blogfa.com

سلام گل...بابت این همه لطفت ممنونم....معلومه که لینکت میکنم...افتخاره...لینک شدی

خیلی ممنون...

میلاد سه‌شنبه 5 شهریور 1392 ساعت 13:22

لینک شدی آجی

ممنون...

رضا دوشنبه 4 شهریور 1392 ساعت 18:36 http://www.sookoot45.mihanblog.com

لینکیدمت داداش.منم بگم از اون پرسپولیسی هاما

خوبه!!!!

رضا یکشنبه 3 شهریور 1392 ساعت 22:13 http://www.sookoot45.mihanblog.com

ممنون ب وبم اومدی.با تبادل لینک موافقم شما چی؟؟؟؟؟

حتما...شمالینک شدید.

فاطمه شنبه 2 شهریور 1392 ساعت 16:51 http://www.ok15.blogfa.com

NICE

ممنون...

الهه جمعه 1 شهریور 1392 ساعت 14:51

این پسرا که خوش قد و قامتن خوش استیلن

هر لباسی بپوشن بهشون میاد

با همه سگ اخلاقن

با تو مهربون

اینا که آدم از نگاه کردن بهشون سیر نمیشه

هرچی نگاه میکنی هیچ نقصی ندارن

هیچ وقت شیش تیغ نمیکنن

اینا.......


خطای دید هستن اصلا وجود خارجی ندارن

اره به خدا!!!!!

الهه جمعه 1 شهریور 1392 ساعت 14:38

یه دوست دارم تو ژاپن میگه اونجا سرعت اینترنت ایرانو تو برنامه شوک نشون میدن.

اینم خوب بود!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد